0

.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.
سه شنبه 12 بهمن 1395  4:42 PM

 

به نام خدا

پناه بی پناهی دنیا ودنیاییان سلام
به یقین خودت می دانی که در این گیر و دار تزاحم افکار مختلف و در این سر سختی دل مشغولی های زندگی باز هم یک ثانیه درمیان دلم در جستجوی تو ثانیه ها را به دقایق می سپارد!
به دنبال تو میگردم چون می دانم که وقتی نیستی درونم را استعمارگران تصرف خواهند کرد!
کاش میشد درآن ثانیه ی یافتنت پیله ای می بافتم به دور خودم تا حضورت در مغز استخوان بودنم رسوخ کند و وجودت تار و پود ابریشمی پیله ام!
حتما خودت می دانی...
چشمان خاموش ندیدنت و دستان نابینای لمس نکردنت با عصای سفید خیال، آدرس قدمهایت را می جویند!!!
روزی پر از سرگردانی 
از تو
 پرسیدم که تو در کدامین پهنه یافتنی تری؟
کدام ساختمان را به نام تو علامت بزنم تا راه را که گم کردم بیابمت؟
نشانی اداره ات را از کدام عابر سرگردانتر از خود بپرسم؟
وتو چه با شکوه پاسخم دادی که در عصاره دل می یابی اش !
گفتی که اشک محلولی از اکسید عشق است!
گفتی هر دانه اشک وقتی با محلولی از یادمن بیامیزد 
نفس نفس دل را اشراق میکند
نور می آفریند !
سوگند به اشک تو که اگر ریزش کند ، دنیایم به شعله های گرمای وجودیت خواهد سوخت !
سوگند به مهر یادت 
گلدان ترک خورده گوشه باغچه هنوز هم در انتظار ریزش باران توست!
وگلدان گلی پیش از تولد خاک بود خاک ! و این انتظار دل کوچکش را اینچنین کرد!
وسوگند به حضورت که دل نیز گویا پیشتر از این خاکی بود و خاکی !
کاش می شد ای لطافت مطلق ، مشتی ، تنها مشتی از لطافتت را به دنیا می بخشیدی تا اینگونه بی رحمانه بر صحنه دل کودکان یتیم ندیدن خورشیدت نمی تاخت !


اللهم عجل لولیک الفرج

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها