پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.
سه شنبه 12 بهمن 1395 4:40 PM
به نام خدا
الهی
ای معبودم
آمده ام کمی واپس نگر باشم !
آمده ام اعماق گذشته ام را بکاوم !
آمده ام بگویم : سلام
سلام برتمامی لحظه هایی که خواستم به یاد تو باشم
سلام بر تمامی ساعاتی که ناخواسته یادت را درقلبم افکندی !
سلام بر تمامی ثانیه های اندک بودنم درکلاس درس عشقت !
سلام بر دقایق ناچیزی که خواستم باشم !
سلام بر حضور اندکم !
سلام بر امتحان ترم عاشقی
سلام بر نمره قبولی به شرط ارفاق مهربانیت !
و آه از تمامی دقایقی که باد فنا آنها را به یغما برد !
وآه از تمامی ساعاتی که در کلاس درس عشقت بودم و نبودم !
آه از نسرودنت !
آه از ندیدنت !
آه از نخواندنت !
آه از صندلی هایی که در کلاس روی آن نشستم و جاذبه بودنت را حس نکردم !
آه از دفتر کاهی مشقم که جز صفحه اولش نامت را به چشم خود ندید !
آه از کتاب شعرهایی که شعر داشتنت را ناتمام سرود !
آه از کوله باری که به گمانش راه تو را میپیمود !
الهی ای آشنایم
برهان و دلیل این همه چیست؟
و اینها چیست جز نیافتنت !
واینها همه چیست جز لطف و مهربانیت بر نیازمندی که با بی قراری هرصبح را به امید نشستن بر درس تو چشم میگشاید هرچند که تا ظهر هزاربار بر کلاس دیگران شاگرد اول میشود !
و هر روز دوباره قول میدهد و هر روز دوباره بدقول میشود !
الهی
دستم را بگیر تا وقتی عطرت را درفضا دیدم ویاد تو کردم و وقتی صدای نفس های سبزینه را شنیدم تنها امیدم سرودن دو بیتی از تو باشد !
آنوقت دیگر بر ریشه قلبم تبر نمیزنم و به آخرین شاخه درخت دلم خواهم سپرد که دستانش را به آستان بی نیازی تو حلقه کند !
الهی کیف ادعوک و أنا أنا و کیف اقطع رجاءی و أنت أنت
الهی وربی من لی غیرک
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.