پاسخ به:.ღ خــلوت با خــدا... ღ.
سه شنبه 12 بهمن 1395 2:36 PM
خدا : بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است
بنده : خدایا ! خسته ام! نمی توانم
خدا : بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده : خدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم…
خدا : بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان
بنده : خدایا سه رکعت زیاد است
خدا : بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده : خدایا ! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟
خدا : بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنده : خدایا ! من در رختخواب هستم اگر
بلند شوم خواب از سرم می پرد !!
خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله
بنده : خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم
خدا : بنده ی من در دلت بگو یا الله ؛ ما نماز شب برایت حساب می کنیم
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد
خدا : ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده
او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است ؛ امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ، اما باز خوابید
خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست
ملائکه : پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!
خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ؛ ای بنده ی من بیدار شو
نماز صبحت قضا می شود
خورشید از مشرق سر بر می آورد
ملائکه : خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
خدا : او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد .…
بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم
که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.