0

اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)
دوشنبه 11 بهمن 1395  12:18 PM

امام حسین(ع)-اسرا در شام

 

ماهی که خورشید آورد بر او توسل

بر مِهر رویش گرد ره، بر گردنش غل

خون می‌چکد از گردن و از ساق پایش

سنگ آیدش از بام‌، جای لاله و گل

مشکل‌ گشا بود و هزاران مشکلش بود

زخم ‌زبان‌هـا مرهـم زخـم دلـش بود

****

خورشید، روی ناقۀ عریان نشسته

دشمن به دورش پایکوب، او دست ‌بسته

کس بر سر بازار شام از او نپرسید

ای یوسف زهرا چرا فرقت شکسته؟

انگار می‌بینم سر فرزند زهرا

بر نوک نی می‌گرید و می‌بیند او را

****

شام است یا صحرای عاشوراست اینجا؟

یا صبح روز محشر کبراست اینجا؟

ای شامیان تا چند شادی پای این سر؟

شرم و حیا کو؟! مادرش زهراست اینجا

بـر برگ‌هــای سوختـه آذر نریزید

این سورۀ نور است؛ خاکستر نریزید

****

کی گفته شهر خویش را آیین ببندید؟

جور و ستم بر آل پیغمبر پسندید

ای خون به جای اشکتان جاری ز دیده

کمتر به اشک زینب کبری بخندید

پیغمبـر اسلام را خـون در دو عیــن است

تبریک از چه؟! آخر این رأس حسین است

****

کاش از تمام آسمان‌ها خون ببارد

جای نَفَس از دل، زمین آتش بر آرد

ای وارثان کینه و بغض سقیفه

طفل سه‌ ساله طاقت سیلی ندارد

زخم‌ زبان‌هـا بـر جگرها نیشتر شد

بیداد شام از کربلا هم بیشتر شد

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها