0

اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)
دوشنبه 11 بهمن 1395  12:03 PM

اسرا در شام

 

فاطمه! مادر سادات! چه آمد به سرت؟

شامیان عید گرفتند به قتل پسرت

سنگ و خاکستر و دشنام و کف و زخم زبان

کوچه ‌کوچه شده مزد زحمات پدرت

بوسه از دور به پیشانی بشکسته بزن

اگر افتد به سر پاکِ حسینت نظرت

شانه بر گیسوی زینب بزن و اشک بریز

گر به دروازۀ ساعات بیفتد گذرت

دیگر از چوب و لب خشک نگویم سخنی

بیش از این نیست روا تا که بسوزد جگرت

زینب و گیسوی خونین؛ به خدا حق داری

عوض اشک اگر خون رود از چشم ترت

چون مه نیمه درخشد به کنار خورشید

سر عباس که خود هست حسین دگرت

مادر زینب! از زینب مظلومه بپرس

دخترم! در ملاء عام چه آمد به سرت؟

یا محمّد بنگر حق ذوی‌ القربی را

کشت اولاد تو را امت بیدادگرت

"میثم!" از بس سخن از سوز جگر می‌گویی

 شعر تو در نفس سوخته گشته شررت

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها