0

اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)
دوشنبه 11 بهمن 1395  11:58 AM

 

شناخت چشم تر عمه این حوالی را

شناخت تك تك این قوم لا ابالی را

چقدر خون جگر خورد مرتضی شب ها

ز یادشان ببرد سفره های خالی را

هنوز عمه برایم به گریه می گوید

حكایت تو و آن فصل خشكسالی را

نمی شود كه دگر سمت معجرش نروی؟

به باد گفته ام این جمله ی سوالی را

عطش به جای خودش، كعب نی به جای خودش

شكسته سنگ ملامت دل سفالی را

دلم برای رباب حزینه می سوزد

گرفته در بغلش كودك خیالی را

شبیه مادرتان زخمی ام، زمین گیرم

بگو چه چاره نمایم شكسته بالی را؟

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها