پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)
دوشنبه 11 بهمن 1395 11:41 AM
مناجات با حضرت زینب (س)
غصه ات دروازه ی ساعات بود
قلب شهر شام در آفات بود
رأس اربابت به روی نیزه بود
دختری محو جمالش مات بود
روز عاشورا حسین دلواپس
لحظه های پر غم فردات بود
لحظه لحظه بر زمین خوردی چرا
چون که خاری داخل پاهات بود
تو عزیزی و عدویت شد ذلیل
بر لب تو جمله ی هیهات بود
از همه زشتی این مردم چه طور
"ما رأیت " جمله ی زیبات بود
از محرم تا صفر یا زینبا
در تمام روضه ها پیدات بود
ظلم هایی که به تو کردند از
کینه های دوره ی بابات بود
در مصاف عاشق و معشوق هم
کربلا منزلگه و میقات بود
از من بی دل مپرس ای زینبم
قسمت این کودکان خیرات بود؟
سالها یا زینبا در کربلا
ناله ات گرما ده اصوات بود
تا زمانی که حسین پیش تو بود
در زمین نه بلکه در جنات بود
در تمام راه کوفه نور دل
گریه ات سرگرمی اوقات بود
ناله هایت بهر دین مصطفی
از برای ماندن و اثبات بود
نه فقط چشم من و امثال من
از غمت گریان همه ذرات بود
در تنور آتش کوفه سر
این حسینت آیه ی مشکات بود
کشته ی بی سر، درون قتلگاه
دید زینب منفصل اجزات بود
معجزه در کربلا بسیار بود
رأس بر نی خود یک از آیات بود
بهر حاجات دل هر عاشقی همی
چشم تو دروازه ی حاجات بود
تو نگفتی شمر دون از چه چرا
روی رأس پر ز خون پاهات بود