0

اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)
دوشنبه 11 بهمن 1395  11:32 AM

    الشام الشام الشام

وقتی رسید قافله در مجلس یزید

بالا گرفت قائله در مجلس یزید

 

اشک سر بریده در آمد که پاگذاشت

زینب میان سلسله در مجلس یزید

 

زینب رسید و دورو برش جمع خسته ای

با پای پر ز آبله در مجلس یزید

 

داغ رباب تازه شد آن لحضه ای که دید

بالا نشسته حرمله در مجلس یزید

 

با کینه ای به قدمت تاریخ ، کفر داشت

با دین سر مقابله در مجلس یزید

 

دفها بروی دست و کل میکشید مست

مطرب میان هلهله در مجلس یزید

 

بزم شراب بود و چه کردند پای تشت

رقاصه ها پِیِ صِله در مجلس یزید

 

ای وای ، بین جام شراب و سر امام

چندان نبود فاصله در مجلس یزید

 

چوب حراج بر لب و دندان که خورد ، سر

شد با خدا معامله در مجلس یزید

 

بالا که رفت چوب ، سه ساله بلند شد

صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید

 

میخواست معجر از سر خود وا کند مگر

برهم خورد معادله در مجلس یزید

 

چشمش به عمه خورد و وقار و صبوریش

لب بست دیگر از گله در مجلس یزید

 

نفرین نکرد و زخم دلش بی نصیب ماند

از مرهم مباهله در مجلس یزید

 

شد اشک چشم ، بغض و بدل کرد اینچنین

آتش فشان به زلزله در مجلس یزید

 

صحبت که از خرید و فروش کنیز شد

افتاد باز ولوله در مجلس یزید

 

خون خورد زینب و جگرش پاره پاره شد

از دست إبن آکله در مجلس یزید

(مصطفي متولي)

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها