0

اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)
دوشنبه 11 بهمن 1395  11:24 AM

تو آفتاب منی با چنین جمال حسین

مرا ببخش که خواندم تو را هلال، حسین

گرفته روی تو را گر چه خون و خاکستر

تو آفتاب وجودی و بی زوال، حسین

سرت به نیزه و قرآن به لب، جلالی نیست

به جز جلال خدا فوق این جلال، حسین

ز شور نغمۀ قرآنت ای عزیز دلم

ز حال رفتم و باز آمدم به حال، حسین

به راه عشق تو ای تشنه کام، زینب را

سرِ شکسته بود بهترین مدال، حسین

سر شکستۀ من با سر بریدۀ تو

ز پاره پارۀ دل دارد اتصال، حسین

قسم به پیکر پامال تو که نگذارم

کنند خون شریف تو پایمال، حسین

یزید اگر به اسارت کشانده اهلت را

کشم حکومت او را به ابتذال، حسین

کنم حرام بر او شهد زندگانی را

که او حرامِ خدا را کند حلال، حسین

ز کودکان ز پا اوفتاده گیرم دست

اگر که سیلیِ دشمن دهد مجال حسین

به هر یکی ز صغیران به گریه می نگرم

تو را ز من طلبد با زبان حال، حسین

زبان حال "مؤید"، غلام تو، این است

من و جدایی از تو بُود محال، حسین

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها