0

اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)
دوشنبه 11 بهمن 1395  11:05 AM

یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من 
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من 
یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم 
یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من 
من پی ترویج قرآن آمدم این جا که گشت 
چوب خزران تو مزد خواندن قرآن من 
ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان 
بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من 
در احد جد تو دندان پیمبر را شکست 
باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من 
بارها و بارها پیوسته دید آزارها 
هم سر خونین من، هم پیکر عریان من 
سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است 
چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من 
خواندن آیات قرآن زیر چوب خیزران 
با خدا این بوده از روز ازل پیمان من 
من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو 
مادرم در پای طشت زر بود مهمان من 
دست "میثم" را از آن گیرم که پیش از بودنش 
همچنان دست توسل داشت بر دامان من

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها