پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)
دوشنبه 11 بهمن 1395 10:43 AM
زبانحال حضرت زینب س با برادر
استخوان های من ترک خورده
این سه ساله ببین کتک خورده
زخم من هم به لطف سر نیزه
وا شد و از غمت نمک خورده
ای سواره پیاده شو از نی
داد و قالی بکن که دختر تو
پشت دروازه ی قدیمی شهر
داد میزد به یاد حنجر تو
مست و مدهوش بوی سیبت من
تو حبیبی و ای حبیبت من
بی نصیب از محبت آبی
عاشق کام بی نصیبت من
کار و بارم نگه به سر نیزه
داغ هر لحظه ی سفر نیزه
سر به محمل زدم به عشق تو
چون نگاهم فتاد بر نیزه
ای فدای سرت سرم داداش
پر ز زخم است پیکرم داداش
مثل من که ندیده ای ای عشق
روی نی رأس اکبرت داداش
لنگ لنگ است پای طفلانت
چون خرابه است جای طفلانت
هرکه با هرچه داشت من را زد
جان من هم فدای طفلانت
سروده جعفر ابوالفتحی