0

اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)
دوشنبه 11 بهمن 1395  12:40 AM

داداش حسین...

 

ما رو با غصه ایام میبرن

سوره فجر و توی شام میبرن

ای برادر بیا ناموس داری کن

خواهرت رو ملاء عام میبرن

 

غم و غصه هام بی اندازه شده

به خدا داغ دلم تازه شده

جلوی چشمای زینب سر تو

آویزون به روی دروازه شده

 

اینهمه ازدحام و چیکار کنم؟

خستگی پاهامو چیکار کنم؟

برا تازیانه ها سپر بشم

سنگای پشت بام و چیکار کنم

 

دخترت رو روی پاهام میشونم

خودمو تو کوچه ها میکشونم

سر پیری به چه روزی افتادم

موهامو و با آستینم میپوشونم

 

همه اش از کینه مولا آب میخورد

خواهرت طعنع بی حساب میخورد

حق بده اگه خودم رو میزدم

خیزان میزد و هی شراب میخورد

 

 

جواد پرچمی

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها