پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان اسرا به شام)
دوشنبه 11 بهمن 1395 12:22 AM
میان سینه چرا رد آه جا مانده
میان روز روی نیزه ماه جا مانده
و مادری که شده داغ دار و محسن او
شهید گشته و در بین راه جا مانده*
بروی نیزه سر شیر خواره ای رفته
ولی تنش پس آن خیمه گاه جا مانده
و دختری که روی برگ نازک رخ او
نقوش بوسه ی دستی سیاه جا مانده
تنور خولی و آن خاطرات خاکستر
بروی گیسوی یک پادشاه جا مانده
تنش که دفن شده لیک خاتم جدش
به دست های پلید سپاه جا مانده
و خواهری که خودش در میان شام ولی
دلش میان دل قتلگاه جا مانده
تمام روضه همین است، عمه ی ما گفت:
مرو که دخترکی بی پناه جا مانده
علی مشهوری”مهزیار”