زندگینامه امام خمینی(6)
یک شنبه 10 بهمن 1395 5:17 PM
ما تعدادی از دانشجویان بورسیه انرژی اتمی در آلمان غربی (سابق) بودیم که خبر ورود امام (ره) را به پاریس شنیدیم هنوز رژیم شاه کم و بیش بر اوضاع ایران مسلط بود، لذا ملاقات با امام یک حرکت ضد رژیم تلقی می شد و به همین دلیل پیدا کردن اقامتگاه امام کار مشکلی بود. دانشجویان به چند دسته تقسیم شدند، عده ای از روی ماجراجویی و احتمالا فرصت طلبی خود را مشتاق ملاقات نشان می دادند. عده ای که امیدی به پیروزی انقلاب نداشتند نگران این بودند که مبادا بعد از زیارت امام به چنگ ماموران ساواک افتاده و به ایران برگردانده شوند. و نهایتا گروه اصلی می ماندند و آن بچه مسلمانان عاشق انقلاب بودند، کسانی که از وطن دور مانده و مایل بودند به صف همرزمانشان در ایران بپیوندند. بنابراین ملاقات با امام ممکن بود آنها را در پیروزی شریک کند. با این انگیزه جستجو را برای یافتن اقامتگاه شروع کردیم و به کمک دانشجویان مسلمان مقیم اروپا آدرسی را بدست آوردیم.
بعنوان گروه اول از آلمان به طرف پاریس حرکت کردیم و به سراغ آدرس رفتیم. در یکی از خیابانهای جنوب پاریس آپارتمانی بود که ملاقات کنندگان را جمع کرده و گروه گروه با مینی بوس به روستای نوفل لوشاتو می بردند.
نزدیکی های اذان ظهر به نوفل لوشاتو رسیدیم. در یک خیابان باریک پیاده شدیم. سمت چپ خانه کوچکی بود که امام در آنجا سکونت داشت و سمت راست قطعه زمینی بود با یک درخت قدیمی سیب. وضو گرفتیم و امام با عده ای به محوطه نماز وارد شدند، پس از نماز جماعت امام نطق های تاریخی خود را شروع کردند. عده ای سخنان امام را ضبط می کردند، عده ای فیلم و عکس می گرفتند و بعضی هم گزارش تهیه می کردند.
تمام فعالیت های دانشجویان بورسیه در آلمان در اثر اعتصاب به تعطیلی کشیده شده بود. ما عملا هفته ای، یکی دو روز به نوفل لوشاتو می رفتیم و پیامهای امام را گرفته به تمام شهرهای آلمان می فرستادیم.
جهت اعلام همبستگی با مردم مسلمان ایران و با رهنمودهای امام تظاهرات بسیار سنگین شهر کلن و فرانکفورت را ترتیب دادیم که از شبکه های تلویزیونی اروپا پخش می شد.
رفته رفته اقامتگاه امام به مرکز اصلی رهبری انقلاب تبدیل شد. آنجا محل تجمع خبرنگاران ایرانی و خارجی، سیاستمداران تبعیدی، جاسوسان، انقلابیون مسلمان شده بود; اما قدرت حرکت انقلاب و قاطعیت امام در امر رهبری فرصت را از همه گرفته بود و تنها اقدامات انقلابیون مؤثر واقع می شد. نکته جالب توجه این است که بسیاری از آن افراد بعدها در جبهه های نظامی و یا سیاسی به شهادت رسیدند، بعضی ها هم خیانت کردند و عده ای هم به خدمت صادقانه به مردم و انقلاب ادامه دادند.
از خاطرات بیاد ماندنی آن زمان بگوییم:
امام شاه حسین را نمی پذیرند شنیدیم ملک حسین پادشاه اردن بطور غیر رسمی وارد فرودگاه پاریس شده و تقاضای ملاقات حضوری با امام را نمود. ما منتظر نظر امام بودیم. مرحوم حاج احمد خمینی از نزد امام برگشت و اعلام کرد (امام شاه حسین را نمی پذیرند) ملک حسین در کمال حقارت به اردن برگشت.
نامه ای توسط ساواک به دفتر انرژی اتمی در ارلانگن آلمان وارد شده بود و از آنها خواسته بودند که پنج نفر از بورسیه هایی که برنامه های تظاهرات و اعتصابها را ترتیب داده اند ظرف مدت 15 روز به ایران برگردانده شوند.
این اخطاریه را نزد امام بردیم. اتاق کوچکی تقریبا به مساحت 12 متر مربع با دو در روبروی هم با تشکچه ای دست دوز در گوشه اتاق مقر امام بود. امام وارد شدند، سلام کردیم. به ما تعارف کردند که بنشینیم; بلافاصله نامه را تقدیم کردیم، ایشان در چند جمله کوتاه خیال ما را راحت کردند:
این رژیم به اندازه سررسید مهلت این اخطاریه دوام نمی آورد که بخواهد شما را به ایران برگرداند.
و واقعا چنین شد، رژیم شاه بعد از حدود 13 روز سقوط کرد.
در اواخر اقامت امام در نوفل لوشاتو مصادف بود با دی و بهمن ماه که پاریس هم به اوج سرمای خود می رسید بعلاوه اینکه برف و باران هم پیوسته می بارید. به همین دلیل برای اقامه نماز چادری برپا شده بود.
در ایران به پیشنهاد رحیمی فرمانده هوانیروز تصمیم به ترور امام گرفته بودند. این خبر بلافاصله به نوفل لوشاتو رسید. روز عجیبی بود بیشتر شبکه های خبری جهان در آنجا جمع شده بودند. نیروهای پلیس فرانسه نیز به خاطر حفظ پرستیژ سیاسی خود با تجمع در اقامتگاه می خواستند جلوی سؤ قصد احتمالی را بگیرند، لذا برای امام پیغام فرستادند که امروز برای نماز جماعت و سخنرانی از خانه بیرون نیایند. اما امام اعلام کردند امروز با روزهای دیگر فرقی ندارد و من نماز را میان مردم به جماعت برگزار خواهم کرد.
ملاقات کنندگان
فاصله خانه تا مصلا را با دست به هم دادن راهرویی ساختند تا امکان سؤ قصد به حداقل برسد. امام از خانه بیرون آمد به اتفاق حاج احمد آقا در کمال خونسردی فاصله را پیمودند تا به چادر نماز رسیدند، وقتی امام برای اقامه نماز برخواست، تعدادی از نیروهای پلیس با لباس شخصی که وارد چادر شدند - جالب است که در میان آنها یک پلیس زن وجود داشت که با روسری وارد اقامتگاه شده بود - امام به آنها اشاره کردند که از چادر بیرون بروند تا نماز اقامه شود. اصرار پلیس ها برای ماندن و حفاظت از جان امام به جایی نرسید و آنها از چادر بیرون رفتند.
خونسردی و مقاوم بودن امام حتی در برابر خطر سؤ قصد که ناشی از اعتقادات و ایمان قوی او بود، امید پیروزی انقلاب را در دل همگان افزایش داد و نیز ایمان و اعتقادات مذهبی گروه زیادی را فزونی بخشید.
سوال ششم:
امام خمینی به دانشجویانی که برای ملاقات به نوفل لوشاتو رفته بودند چه فرمود؟
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست