پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان به کوفه)
یک شنبه 10 بهمن 1395 11:41 PM
ای سرت سعیِ صفای سنگها
نیزه ات قبله نمای سنگها
روی نی قرآن نمی خواندی اگر
در نمی آمد صدای سنگها
تا که پیدایت نمایم شهر را
گشته ام با ردّ پای سنگها
می خورند و می خورند و می خورند
وای از این اشتهای سنگها
دشمنانت بی حیا هستند، لیک
ای برادر کو حیای سنگها
گاه آتش، گاه خاکستر زدند
بر سرت از لا به لای سنگها
لحظه ای بر دامنم بنشین خودم
در مسیر بی هوای سنگها...
... هم سپر گردم برایت هم ز اشک
می نهم مرهم به جای سنگها
زخم می زد بر دلم زخم زبان
لحظه لحظه، پا به پای سنگها