0

اشعار محرم (ورود کاروان به کوفه)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار محرم (ورود کاروان به کوفه)
یک شنبه 10 بهمن 1395  7:33 PM

آهم زصحن سینه اگر پرکشیده است

اشکم به شوق دیدن رویت دویده است

بغضی گرفته سخت ره حنجر مرا

پیش سر بریده صدایم بریده است

مانند پیکرت که طپیده به خاک وخون

این دل میان داغ وغم وخون طپیده است

جز من که دیده ام سرخورشید را به نی

خورشید سربریده به نیزه که دیده است

زان حنجری که بوسه گه زینب تو بود

خون از رگ بریده به نیزه چکیده است

خواهم که بوسه ای بستانم ز روی تو

نیزه بلند و قامت زینب خمیده است

با یک نگاه خویش به طفلان توان ببخش

جانهای کودکان تو بر لب رسیده است

یادآوری کند به من از عمر مادرم

هجده سری که بر روی نی خصم چیده است

آید صدای گریۀ زهرا به گوش من

هرجا رویم ناله ای از آن شهیده است

همچون «وفائی» است سفیر پیام ما

هرکس حدیث غربت مارا شنیده است

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها