0

اشعار شب یازده (شام غریبان)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب یازده (شام غریبان)
شنبه 9 بهمن 1395  7:52 PM

    امان از دل زينب(س)

سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم

سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم

 

سراغ سرت را من از آسمان و

سراغ تنت از بیابان بگیرم

 

تو پنهان شدی زیر ِ انبوهِ نیزه

من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم

 

حسین! خونِ حلقومت آبِ حیات است

من از بوسه بر حنجرت جان بگیرم

 

رسیده کجا کار ِ زینب که باید

سرت را من از این و از آن بگیرم

 

کمی از سر ِ نیزه پایین بیا تا

برایِ سفر بر تو قرآن بگیرم

 

تو گفتی که باید بسوزم، بسازم

به دنیایِ بعد از تو آسان بگیرم

 

قرار ِ من و تو شبی در خرابه

پی ِ گنج را کُنج ِ ویران بگیرم

 

هلا! می‌روم تا که منزل به منزل

برایِ تو از عشق پیمان بگیرم

(محمد رسولي)

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها