پاسخ به:اشعار شب یازده (شام غریبان)
شنبه 9 بهمن 1395 7:49 PM
لابلای آن شلوغيها
عاقبت بر سينۀ تو جا گرفت
آنكه آخرسر تو را از ما گرفت
همره خود دشنه ای آورده بود
در همان دم ماجرا بالا گرفت
پنجه بر گيسوی تو انداخت و
از همان پشت سرت سر را گرفت
چشمهايت چون دهانت باز شد
گردنت را با دو دستش تا گرفت
تا صدای ناله ات را نشنود
گوش خود را زينب كبری گرفت
هستی و دار و ندارش بودی و
خنجری از او تو را يكجا گرفت
لابلای آن شلوغيها ، بگو
چشم زهرا را كسی آيا گرفت
محسن مهدوی