ديدگاه اسلام در مورد روابط دختر وپسر
دوشنبه 27 دی 1395 4:29 PM
مقدمه
قبل از اينكه به تبيين روابط دخترو پسر از نظر اسلام بپردازيم چند نكته را ياد آوري مي كنيم. اول: اينكه مبنا و ماخذ معارف ، اخلاقيات ، معيارهاي رفتاري و... و در يك كلام بايدها و نبايدهاي فردي و اجتماعي ما برگرفته از دين اسلام است و ما در هر مرحله از مراحل زندگي بشري چه فردي و چه اجتماعي دين اسلام را حاكم مي دانيم وآنرا ملاكي جدائي ناپذير براي زندگاني بشري قلمداد مي كنيم. و لذا آنچه در ذيل مي آيد طبق همين ملاك مي باشد. دوم: اگر چه عنوان مقاله روابط دختر و پسر است، اما همه زنان و مردان در اين احكام مشترك هستند و اختصاص عنوان به دختر و پسر تنها به خاطر اهميت و موقعيت حساس دختران و پسران جوان و نوجوان مي باشد. سوم: در اين مقال تنها به بيان بايد ها و نبايد ها در رابطه دختر و پسر پرداخته مي شود و سخن از معضلات ،راه حل ها و سياست هاي صحيح و نا صحيح ، آسيب شناسي و ...در اين رابطه را به مجال و مقالهاي بعدي موكول مي كنيم.
طرح بحث
زندگي انسان بر پايه ورابط اجتماعي و پيوندها شكل مي گيرد. آنچه از نظر اسلام در اين اجتماع مهم است حركت به سوي اخلاق متعالي و پيشرفتهاي معنوي وكمال فردي و اجتماعي انسان است. و اين اجتماع ناگزير از تعامل افكار و انديشه ها، فرهنگها، تعليم وتعلم و ارتباطات مي باشد كه دين اسلام هم بر اين موارد تاكيد دارد.
در يك جامعه اسلامي روابط و تعامل انسانها با يكديگر بر گرفته از شناخت ارزشها و آموزه هاي ديني است كه چگونگي و بايد ها ونبايدهاي آن را بيان مي كند. انسان، به ویژه جوان ونوجوان، به ارتباط اجتماعى نیازمند است؛ زیرا آدمى موجود اجتماعى است و ارتباط با دیگران پاسخ آن نیاز درونى به شمار مىآید.داشتن روابط ضرورت دارد؛ ولى چگونگى آن از اهمیت بیشترى برخوردار است. در اين ميان ارتباط با جنس مخالف موضوعى مهم و حساس است.
علىرغم اينكه افراد ناآشنا به مبانى دينى، اسلام را بدان متهم مىكنند كه مخالف حضور دختران در اجتماع است، احاديث صريحى داريم كه طالب علم و دانش و فراگيرنده آن، چه دختر و چه پسر، محبوب خدايند و براى كسب دانش و كارهاى مفيد اجتماعى، دختران و پسران مىتوانند با حفظ پوشش و عفاف، بهراحتى در جامعه ظاهر شوند و به انجام وظيفه بپردازند. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْم» (الكافي/1/30 )
«فَوَجَبَ عَلَى الْعَاقِلِ طَلَبُ الْعِلْم ».(الكافي/ ج1 - كتاب العقل و الجهل)
اسلام به اهميت و ارزش فوقالعاده پاكى و سلامت شخصيت دختر و پسر و لزوم رعايت حقوق فرد و جامعه در ارتباطها ، نگاهها، شنيدنها و مكالمات تأكيد دارد و به هيچ عنوان راضى نمىشود كه حريم قُدسى دختر، خدشه بردارد يا پسر از دايره عفت و پاكى خارج شود.
تفاوت «روابط دختر و پسر» درجامعه اسلامي و فرهنگ غربي
فرهنگ غربى، به نام آزادى و در راه رسيدن به آن، فضاى جامعه را خواسته يا ناخواسته ناامن و كانون خانواده را متزلزل نموده است. در چنين فضايى، هيجانات كاذب، فرصت انديشيدن و خلوت معنوى و چشيدن لذّت رفتارهاى اخلاقى و خويشتندارى هاى عفيفانه را از انسان گرفته است.
در جوامع غربي به اصطلاح «آزاد»،بر اثر بىبندوبارىها و تلاشهاى تمام ناشدني شهروندان براى كسب منافع و رفاه بيشتر و ناديده گرفتن حريمهاى انسانى، هر روز، جنايات تازهاى در شرف تكوين است، كه عشقهاى دروغين خيابانى و دوستىها و ارتباطهاى كوچه وبازارى، تنها نقطههاى آغاز شمرده مىشوند.
در جوامع غربى و همچنين جوامعي كه مقلّد غرب هستند، نسل جوان، هدف تبليغات رسانهاى قرار گرفته اند تا مصرف بيشتر محصولات تجاري را به دنبال داشته باشند. (لباسهاى مُدِ روز، لوازم آرايشي، فيلمها و آوازهاى سبُك يا غير اخلاقى، موادّ انرژى زا و توهّم زا و...) بدون آنكه فرصت انتخاب داشته باشند و يا بتوانند آگاهانه از حلقه و گردونهاى كه درونش قرارگرفتهاند، خارج شوند. در چنين جامعهاى كه به هيچ اصل اخلاقى يا آرمان غير مادّى پايبند نيست، همگان قربانىاند. و به اصطلاح تر و خشك با هم مي سوزند.
با چنين شرايطي كه بر جوانان در جوامع غربى و كشورهاى تحت نفوذ آنان حاكم است، بايد ديد الگوهاى دخترها و پسرها، چه كسانى هستند؟ آيا افراد عالم و دانشمند و متفكّر و هنرمند واقعى الگو هستند يا هنرپيشههاى جلف و فاقد ابتكار و بىانديشهاى كه تنها ظاهرى جذّاب دارند؟ آيا اين روند، دليل انحطاط و سقوط اخلاقى و موجبِ سرگردانى و بي هدفي نسل جوان دختر و پسر يك جامعه نيست؟ آيا متفكّران و مربّيان بزرگ غرب در دههها و سَدههاى گذشته، با آن همه مبارزات پيگير و تحمّل آنهمه رنج، چنين فضاى فرهنگسوز و مادّيتزدهاى را آرزو كرده بودند؟ و آيا شايسته است كه ما به جاى تصحيح و ارتقاى فرهنگ خويش، خود را به چنين فضاى وهْمآلودى بسپريم؟
اما در جامعه اسلامي، جامعه دينى در روابط اجتماعى خود، توجهى ويژه به حصار عفاف و حريم شخصى دختر و پسر دارد. روش اسلام، اين است كه انسان، معتدل و متعادل زندگى كند و از هر افراط يا تفريطى به دور باشد. خداوند نيز مسلمانان را «امت متعادل» مىنامد. «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَكونوا شُهَداءَ عَلَي الناسِ» (سوره بقره، آيه 143) و افراد اجتماع را به روش صحيح زندگى فرامىخواند و در مقرّرات خود، همه جنبههاى نياز دختر و پسر را در نظر مىگيرد. از جمله، دختران را تا حدودى كه منجر به زيانديدن و انحراف آنها نشود، از شركت در اجتماع، نهى نمىكند.