دانلود کتاب مردی که میخندد
شنبه 18 دی 1395 8:08 PM
گوینپلین با صورت ناهنجارش بسیار زود به شهرت میرسد و دئا همراه شاد او برصحنه است: دو جوان با محبت بسیار یکدیگر را دوست میدارند. باری، چنین پیش میآید که در لندن متوجه میشوند گوینپلین همان بارون کلانچارلی و عضو عالیرتبه سلطنتی است که در گذشته او را از خانوادهاش ربوده بودند. پس عنوانها و حقوقش را به او تفویض میکنند. اورسوس که گمان میکند او مرده است، بیهوده میکوشد غیبتش را از دئا پنهان دارد. در این بین، گوینپلین به مجلس لردها وارد شده است. در آنجا، مدافع بینوایانی میشود که تمام زندگیاش در میانشان گذشته است. با چنان شوری سخن میگوید که اختیار از کف میدهد و در پایان سخنانش، به هق هق میافتد. او دیگر به نقص خود نمیاندیشد، اما لردها میبینند که گریههایش به خندهای منقبض تبدیل میشود.
در نهایت حیرت، همه اعضای مجلس پوزخند میزنند. قهرمان ماجرا در حالیکه سرگشته از نفرت است میگریزد. دیگر تنها به آن میاندیشد که در کشتی به اورسوس و دئا بپیوندد و با آنها برود. افسوس که دیر میرسد. دئا، شکسته از درد مرده انگاشتن او، در میان دستانش جان میسپارد. گوینپلین که تسلایی نمییابد، سرانجام خود را غرق میکند. توصیف انگلستان قدیم اوایل قرن هجدهم با قدرت صورت گرفته است؛ خشونت مردم تحت پوشش ظرافت مغرورانه جامعه انفجار مییابد. زنده بودن این اثر ناشی از صحنهپردازی خشن است، اما خشنتر از آنکه بتواند نظریههای اجتماعی را جمع آورد و به این درام امکان دهد تا به عمقی دست یابد که میتوانست شخصیتها را واقعی سازد.
نویسنده : ویکتور هوگو
تعداد صفحه : 280
حجم فایل : 2,240 کیلوبایت
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست