پاسخ به:تغيير از خطاب به غیبت و از غیبت به خطاب در قرآن
پنج شنبه 16 دی 1395 10:24 PM
بررسی صنعت التفات در آیه 22 سوره یونس و آیات 8 و 9 سوره فتح
در آیه: «هُوَ الَّذِى يُسَيرِّكمُ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ حَتىَّ إِذَا كُنتُمْ فىِ الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُواْ بهِا جَاءَتهْا رِيحٌ عَاصِفٌ وَ جَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كلُّ مَكاَنٍ وَ ظَنُّواْ أَنهُّمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللَّهَ مخُلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئنِ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَاذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ» (یونس: 10/22» التفات از مخاطب به غایب به کار رفتهاست. مفسّران در تبیین علّت التفات در این آیه آرای گوناگونی مطرح نمودهاند. بسیاری از مفسّران هدف از این التفات را مبالغه میدانند، گویی خداوند برای افرادی غیر از کشتینشینان حالشان را به تصویر میکشد تا آنها را به شگفتی وادارد و به انکار و تقبیح مشرکان بپردازند. (ر.ک: زمخشری، الکـشّاف عـن حقـائق غوامـض التنـزّيل، 2/338؛ فخررازی، مفاتیح الغیب، 17/233؛ اندلسی، بحر المحیط فی التفسیر، 6/32)
علّامه طباطبایی هدف از این التفات را در مورد بیان بیان نموده است. اوّل آنکه پیامبر «صلّی الله و علیه و آله و سلّم» به جای مردم ناسپاس مخاطب قرار گیرد و با شنیدن رفتار مشرکان متعجّب شده و آنان را انکار نماید. دوّم آنکه این التفات حاکی از رویگردانی خداوند از مردم است؛ زیرا آنان با کردارشان لیاقت قرار گرفتن در مقام مخاطب مستقیم پروردگار را از دست دادهاند. (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 10/55)
فخررازی التفات در این آیه را نشانه تحقیر مخاطبان توصیف کرده که خداوند از همکلامی با ایشان رویگردان است. (فخررازی، مفاتیح الغیب، 17/234)
برخی از مفسّران نیز تصریح کردهاند که ضمایر غایب و مخاطب در این آیه به مشرکان برمیگردد. (ر.ک: طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 11/279؛ ابنعاشور، محمّد بن طاهر، التحرير و التنوير، 11/55؛ عکبری، التبیان فی اعراب القرآن، 1/193)
در آیه: «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا * لِّتُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً» (فتح: 48/ 8- 9)
میان مفسّران درباره تعیین مرجع در «تُعَزِّرُوهُ» و «تُوَقِّرُوهُ» اختلاف وجود دارد. برخی معتقدند که ضمیرها به شخص پيامبر «صلّی الله و علیه و آله و سلم» باز مىگردد، و هدف از آن دفاع از او در مقابل دشمن، و تعظيم و بزرگداشت او است. (ر.ک: طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، 9/318؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 23/118)
امّا جمعى از مفسّران معتقدند كه تمام ضميرهاى آيه به خداوند باز مىگردد، و منظور از «تعزير» و «توقير» در اينجا يارى دين خدا، و بزرگداشت او و آئين او است دليل آنها در انتخاب اين تفسير هماهنگ شدن تمام ضميرهاى موجود در آيه است. (ر.ک: زمخشری، 4/335؛ آلوسی، روح المعانی في تفـسير القـرآن العـظيم، 13/250؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 18/408)
امّا با توجّه به این که در آیه دیگر لفظ «عَزَّرُوهُ» را درباره وظیفه مؤمنان نسبت به پیامبر «صلّی الله و علیه و آله و سلّم» به کار برده است میتوان گفت که احتمال اوّل براحتمال نخست برتری دارد و چنانکه می فرماید: «فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (اعراف: 7/157)
و نیز درباره مطلق پیامبران میفرماید: «وَ ءَامَنتُم بِرُسُلىِ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا» (مائده: 5/12)
پیرامون این نوع تغییر، هر یک بلاغیون و مفسّران آرایی متفاوت عرضه کردهاند. گروهی این تغییر را سبب رفع انکار و تردید و گروهی کاربرد این شیوه را مبیّن تعجّب و حیرت دانستهاند. (ر.ک: فخرالدّین رازی، مفاتیح الغیب، 4/561؛ زمخشری، الکـشّاف عـن حقـائق غوامـض التنـزّيل، 2/16)
نتیجهگیری
التفات به عنوان یکی از برجستهترین صنایع ادبی از جایگاهی ویژه در زبان عربی برخوردار است. این آرایه ادبی در عین زیبایی و فصاحت، در برخی موارد موجب ابهام در سایر زبانها میگردد. گاهی در بیان این نکات ظریف و اهداف بلاغی بین مفسّرین اختلاف نظر وجود دارد، امّا در اکثر موارد میتوان بین آنها را جمع و یا هر دو یا چند دیدگاه را پذیرفت، چرا که هیچگونه تنافی و تضادی بین آنها دیده نمیشود.
منابع
1- قرآن کریم.
2- ابنعاشور، محمّد بن طاهر، التحرير و التنوير، مرکز کامپيوتري نور، قم، بیتا، بيچا.
3- ابن معتزّ، عبدالله، البدیع، تحقیق: اغناطیوس کراتشقو فسکی، بغداد، 1967 م، مطبعة المثنی.
4- آلوسي، سيّد مـحمود، روح المـعاني في تفـسير القـرآن العـظيم، تـحقيق: علي عبدالباري عطية، دارالکتب العلميّه، بیروت، 1415 هـ .ق، چاپ اوّل.
5- اندلسي، ابوحيان محمّد بن يوسف، البحر المحيط في التفسير، تحقيق: صدقي محمّد جميل، انتشارات دارالفکّر، بیروت، 1420 هـ .ق، بیچا.
6- باقلانی، ابوبکر، اعجاز القرآن، تحقیق: السیّد احمد صقر، دار المعارف، مصر، 1954 م.
7- بلاشر، رژی، درآمدی بر قرآن، ترجمه: اسدالله مبشری، نشر ارغنون، بیجا، 1372 هـ .ش، چاپ اوّل.
8- زرکشی، بدرالدّین، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق: محمّد ابوالفضل ابراهیم، دار احیاء الکتب العربیّه، قاهره، 1957، چاپ اوّل.
9- زمانی، محمّد حسن، مستشرقان و قرآن، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1385 هـ .ش.
10- زمخشری، محمود بن عمر، الفائق فی غریب الحدیث، تحقیق: علی محمّد البجاوی، محمّد ابوالفضل ابراهیم، دار المعرفة، لبنان، بیتا.
11- ـــــــــــــــــــــ، الکـشّاف عـن حقـائق غوامـض التنـزّيل، دارالکتب العربي، بیروت، 1407 هـ .ق، الطبعه الثالث.
12- سلمانیزاده، جواد، تاریخ ترجمه قرآن در جهان، چاپخانه سپهر، تهران، 1369 هـ .ش.
13- سها، نقد قرآن، ویرایش دوّم.
14- طباطبايي، سيّد محمّد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ترجمه: سيّد محمّد باقر موسوي همداني، انتشارات اسلامي جامعهي مدّرسين حوزه علميّه قم، قم، 1374 هـ .ش، چاپ پنجم.
15- طبرسي، ابو علي الفضل بن الحسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، مترجمين: حسين نوري، محمّد مفتح، تحقيق: رضا ستوده، انتشارات فراهاني، تهران، 1360 هـ .ش، چاپ اوّل.
16- طوسي، محمّد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، مقدّمه: شيخ آغا بزرگ تهراني، تحقيق: احمد قصير عاملي، داراحياء التراث العربي، بیروت، بیتا، بيچا.
17- عکبری، عبدالله بن حسین، التبیان فی اعراب القرآن، ناشر بیت الأفکار الدولیّه، عمان- ریاض، بیتا، چاپ اوّل.
18- علی الصغیر، محمّد حسین، خاورشناسان و پژوهشهای قرآنی، ترجمه: محمّد صادق شریعت، چاپ امیر، قم، 1372 هـ .ش.
19- فخرالدّين رازي، ابوعبدالله محمّد بن عمر، مفاتيح الغيب (تفسير کبير)، داراحياء التراث العربي، بیروت، 1420 هـ .ق، چاپ سوّم.
20- فیروزآبادی، محمّد بن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، 1983 م.
ادامه دارد