0

مثل کف دستم به قرآن واقفم!!

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

مثل کف دستم به قرآن واقفم!!
شنبه 4 دی 1395  2:31 PM

امامان معصوم علیهم السلام، اگر چه ممكن است در بعضى از مظاهر با یكدیگر تفاوت داشته باشند ولى در علم به قوانین الهى و تفسیر قرآن كریم یكسانند، از این رو مى توان ادعا كرد كه: یعنى هیچ كس به كنه معناى حقیقت تفسیر كتاب خدا و تأویلش نمى رسد مگر رسول اكرم و اوصیاى طاهرین ایشان.

 
تفسیر قرآن

تقوا و طهارت؛ دو شرط مهم

بهره گیرى عمیق علمى از قرآن كریم و فهمیدن معارف بلند آن، مشروط است به ارتباط و پیوند با معلم حقیقى قرآن كه همانا خداوند رحمان است. علم قرآن همراه با رحمت خداى سبحان است و رحمت خاصه خداوند شامل حال متقین مى گردد. قرآن كریم مى فرماید: شما تقوا را لباس طهارت روح خود كنید كه بهترین لباس است: (و لباس التقوى ذلك خیر) و خداوند نیز به شما علم عطا مى كند. در جاى دیگر به صورت شرط و جزا مى فرماید (ان تتقوا الله یجعل لكم فرقانا) اگر تقوى را پیشه  خود كنید و در برابر دستورهاى الهى با تقوى باشید، خداوند براى شما نورى از علم را قرار مى دهد كه فرقان بین حق و باطل است.

قرآن كریم، كتابى ساده و معمولى نیست

قرآن كریم كتابى ساده و معمولى نیست تا انسان بتواند بر اثر آشنایى با قواعد عربى و مانند آن به همه ى معارفش دست یابد، كتابى است كه ریشه در اوج آسمان و مقام «لدن» دارد و از علم خداوند سرچشمه گرفته و درك معارف بى انتهاى آن بدون نردبان تقوا و ارتباط با خدا، امكان پذیر نیست.

این سخن که فهم ظاهر قرآن و استدلال به آن فقط مخصوص اهل بیت  علیهم السّلام، است و دیگران تنها باید آن را تلاوت كنند و حق فهمیدن آن را ندارند نادرست است و هیچ آیه یا روایتی در این زمینه نداریم كه به طور صریح، چنین مطلبی را تایید كند.

اگر چه چشم و گوش و حواس انسان در بهره مندى از علم، دخالت دارند ولى جاى علم و مخزن اصلى آن همان قلب است و خداى سبحان علم الهى را به قلب كسى القا و الهام مى كند كه با نیروى تقوا، از سلامت و طهارت لازم برخوردار باشد.

من سخنگوى قرآنم

خداى سبحان درباره احاطه به حقیقت و باطن قرآن می فرماید: «لا یمسه الا المطهرون »(واقعه/79 ) سپس آنان را چنین معرفى مى كند: «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس أهل البیت و یطهركم تطهیرا»(احزاب/ 33) رسول اكرم، على بن ابى طالب و اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) را خدا از هر گونه آلودگى منزه و پاك كرده و ایشان كه مطهرند مى توانند با روح و جان قرآن در ارتباط باشند.

امیرالمومنین سلام الله علیه مى فرماید: «فتجلى لهم سبحانه فى كتابه من غیر أن یكونوا رأوه» و نیز فرموده: در قرآن كریم گذشته از مسائل ضرورى و لازم زندگى بشر، معارف و مطالب دیگرى وجود دارد كه قرآن درباره آن ساكت است و من سخنگوى قرآنم! «فاستنطقوه ولن ینطق ولكن أخبركم عنه» یعنى، تا پرسش خاص به ساحت مقدس قرآن ارائه نشود، جواب جدید و مناسب دریافت نمى شود، و هر كس توان چنین استنطاقى را ندارد.

اسرار قرآن را چه کسانی می فهمند؟

امامان معصوم علیهم السلام، اگر چه ممكن است در بعضى از مظاهر با یكدیگر تفاوت داشته باشند ولى در علم به قوانین الهى و تفسیر قرآن كریم یكسانند، چنانكه امام صادق علیه السلام، در جواب كسى كه پرسید آیا امامان برترى علمى نسبت به یكدیگر دارند؟

اگر چه چشم و گوش و حواس انسان در بهره مندى از علم، دخالت دارند ولى جاى علم و مخزن اصلى آن همان قلب است و خداى سبحان علم الهى را به قلب كسى القا و الهام مى كند كه با نیروى تقوا، از سلامت و طهارت لازم برخوردار باشد.

فرمود: «نعم و علمهم بالحلال و الحرام و تفسیر القرآن واحد» از این رو مى توان ادعا كرد كه: یعنى هیچ كس به كنه معناى حقیقت تفسیر كتاب خدا و تأویلش نمى رسد مگر رسول اكرم و اوصیاى طاهرین ایشان. حضرت صادق سلام الله علیه، مى فرماید:  من علم به كتاب خدا دارم كه در آن، آغاز خلق و آنچه موجود است تا روز قیامت و نیز خبر آسمان و خبر زمین، و خبر جنت و خبر نار و خبر آنچه در گذشته بوده و آنچه در آینده خواهد بود، همگى آمده است و من این اخبار را مى دانم مثل اینكه به كف دستم نگاه مى كنم.

سخن آخر

این سخن که فهم ظاهر قرآن و استدلال به آن فقط مخصوص اهل بیت علیهم السّلام، است و دیگران تنها باید آن را تلاوت كنند و حق فهمیدن آن را ندارند نادرست است و هیچ آیه یا روایتی در این زمینه نداریم كه به طور صریح، چنین مطلبی را تایید كند. در آنجا نیز كه حضرت امیرالمومنین علیه السّلام فرمودند قرآن سخن نمی گوید و من به شما از او خبر می دهم، در آنجا قرینه وجود دارد كه منظور اسرار گذشته و آینده و باطن قرآن است و لذا در جای دیگر درباره ی فهم ظواهر قرآن می فرماید «و كتاب الله بین أظهركم ناطق لایعیا لسانه» قرآن، كتاب ناطق است كه به زبان فصیح و بلیغ سخن می گوید و هیچ گاه خستگی و گرفتگی در زبان آن ایجاد نمی شود. نطق قرآن درجاتی دارد كه برخی از آنها مخصوص شنوندگان خاصی است كه انتظار ویژه ای از قرآن دارند و پرسش مخصوصی را به ساحت قرآن دارند و نیز با آوای درونی آن نیز از راه باطن خویش آشنایند كه چنین كلام و نطقی همگانی نیست.


منابع:
- نهج البلاغه، خطبه 147، خطبه 158، خطبه 133.
- بحارالانوار، ج 89، صص 95و98 ؛ ج 90، ص 9؛ ج 2، ص 293، ح 13.
- وسائل الشیعه، ج 18، ص 136.
- قرآن در قرآن، صص 377-378.

 

حامد رفیعی -  تبیان

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

تشکرات از این پست
omiddeymi1368
دسترسی سریع به انجمن ها