در روایتی به نقل از امام صادق(ع) چنین آمده: «هنگامی که نمرود پس از محاکمه حضرت ابراهیم(ع) نسبت به شکستن بتها تصمیم به سوزاندن آنحضرت گرفت، دستور به جمعآوری هیزم داد و هیزم زیادی جمعآوری و آتش زده شد، به گونهای که هر پرندهای که از کنار آن میگذشت در هوا میسوخت. هنگامی که حضرت ابراهیم در منجنیق قرار داده شد تا در آتش پرتاب شود، تمامی موجودات دنیا از پروردگار درخواست نجات وی را نمودند. حتی جبرییل نیز که به امر پروردگار به آسمان دنیا نزول کرده بود، گفت: پروردگارا! ابراهیم تنها خداپرست روی زمین است که دشمنت بر او مسلط شده! پس نجاتش بده. پروردگار فرمود: او بنده من است اگر از من بخواهد نجاتش میدهم. جبرئیل با اذن پروردگار به ملاقات حضرت ابراهیم رفت و گفت، آیا حاجت و درخواستی از من داری؟ فرمود به تو خیر، اما به پروردگارم بلی، خلاصه اینکه آنحضرت جز از خدا کمک و استمداد نخواست، اما جانداران و حشرات زمینى به خدا شکایت کردند و اجازه خواستند که بر آن آتش آب بریزند، خداوند فقط به قورباغه اجازه داد، این حیوان آب میآورد و بر آتش میریخت تا شاید بتواند آتش را خاموش نماید و در همین راستا دو سوم او سوخت و یک سومش باقى ماند، ولی وزغ بر خلاف قورباغه در آتش میدمید تا شعلهورتر شود؛[1] از اینرو پیامبر اسلام از کشتن قورباغه نهی فرمودند».[2]
[1]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوى جزائرى، طیّب، ج 2، ص 72 - 73، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[2]. ر. ک: شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 327، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.