خدای متعال برای هدایت مردم و نشان دادن راه راست به آنان، پیامبران زیادی را مبعوث کرد و برای اثبات پیامبری آنها و ارتباطشان با خدا و عالم غیب، معجزههایی را به آنان عطا کرد. دیدن این معجزات برای کسانی که حق طلب بوده و آخرت خود را بر دنیا ترجیح میدادند، موجب هدایت و ایمان آوردن به آن پیامبر و دین او بود. ولی کسانی که فقط به دنبال کسب منافع و مقامهای دنیایی بودند، از قبول دعوت پیامبران سرباز میزدند و حتی با دیدن معجزات از ایمان آوردن، خودداری میکردند. هر چند که طبق نص کتاب آسمانی ما قرآن، حضرت عیسی(ع) به صلیب کشیده نشد، ولی دشمنان او در صدد قتل او بودند و خدا او را از شر دشمنانش نجات داد. ولی با این حال، اگر میتوانستند، حتماً او را میکشتند؛ همانطور که تعداد زیادی از پیامبران دیگر را به شهادت رساندند. این مسئله فقط منحصر به حضرت عیسی(ع) نبوده و میتوان گفت که همه پیامبران با این مشکل مواجه بودند. به عنوان نمونه میتوان به سخن فرعونیان اشاره کرد که با دیدن معجزات متعدد حضرت موسی(ع) او را به ساحری متهم کرده و گفتند: «هر زمان نشانه و معجزهاى براى ما بیاورى که سحرمان کنى، ما به تو ایمان نمىآوریم».[1] همچنین میتوان به داستان حضرت ابراهیم(ع) اشاره کرد که وقتی بتپرستان او را به آتش انداختند، به دستور خدا آتش بر ابراهیم اثر نکرد و او را نسوزاند. ولی قوم او، از مشاهده این صحنه عبرت نگرفته و حق را نپذیرفتند و حتی زمانی که اعتراف کردند، حضرت ابراهیم(ع) سخن حق میگوید و واقعاً بتهای آنان توانایی هیچ کاری ندارند، باز گفتند که باید خدایان خود را کمک کنیم و ابراهیم را از بین ببریم.[2]
حتی اینگونه رفتارها را نسبت به پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز انجام گرفته است. بتپرستان، پیامبر را متهم به ساحری و دروغگویی و جنون کردند و حاضر نشدند حتی با دیدن شکافته شدن کره ماه، با امر پیامبر، به او ایمان بیاورند.[3] هر چند که درک این مطلب، برای کسانی که قلبی پاک و بیکینه دارند، کمی سخت باشد، اما با مراجعه به تاریخ اینگونه رفتارهای عجیب را زیاد خواهیم دید. این نوع افراد در طول تاریخ وجود داشتهاند و هنوز هم وجود دارند. خداوند در قرآن این انسانها را اینگونه توصیف میکند: «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوّاً»؛[4] و آن (معجزات) را در حالى که در باطن به آنها یقین پیدا کرده بودند، از روى ظلم و برترىجویى انکار کردند. خداوند در این آیه، به علت این رفتار کافران اشاره میکند و میفرماید: به این دلیل که آنها اهل ظلم به دیگران و تعدی به حقوق آنان بودند و به دنبال جاهطلبی و سیطره بر مردم بودند، با اینکه مطمئن بودند که این معجزات از جانب خداست، ولی با این حال آنرا انکار کرده و نپذیرفتند.[5]
[1]. اعراف، 132: «وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آیَةٍ لِتَسْحَرَنا بِها فَما نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنینَ».
[2]. انبیاء، 64-67: «فَرَجَعُواْ إِلىَ أَنفُسِهِمْ فَقَالُواْ إِنَّکُمْ أَنتُمُ الظَّلِمُونَ*ثمَُّ نُکِسُواْ عَلىَ رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاءِ َنطِقُونَ*قَالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمْ شَیْا وَ لَا یَضرُّکُمْ*أُفٍّ لَّکمُْ وَ لِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَاتَعْقِلُونَ».
[3]. طور، 29-30: «فَذَکِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّکَ بِکاَهِنٍ وَ لَا مجَنُونٍ*أَمْ یَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّترَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونَ».
[4]. نمل، 14.
[5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15، 413-414، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.