کتاب نهج البلاغه در برگیرنده سخنان حضرت امام علی(ع) در زمینههای مختلف است. مطالب متعددی در نهج البلاغه وجود دارد، که برخی از آنها مربوط به امام مهدی(عج) است:
1. خطبه 182آمده است: «زره حکمت و دانش بر تن دارد، و آنرا با تمامى آداب، و با توجّه و معرفت کامل، فرا گرفته است. حکمت گمشده او است که همواره در جستوجوى آن است و نیاز او است که آنرا طلب میکند. او غریب است در آن زمانى که اسلام چون شترى خسته که دُم بر زمین گذاشته و سینه بر آن نهاده دچار غُربت است. او باقى مانده حجّتهاى الهى، و آخرین جانشین از جانشینان پیامبران است».[1]
این جملات اشاره صریحی به موعود آخر الزمان حضرت امام مهدی(عج) دارد.[2] ابن ابی الحدید نیز در شرح آن میگوید: شیعیان معتقدند که منظور امام علی(ع) از این سخنان، حضرت مهدی منتظر است... بعید نیست منظور او همان قائم آل محمد باشد که در آخر الزمان قیام میکند.[3]
2. خطبه 150: «بدانید آنکس از ما (حضرت مهدى «عج») که فتنههاى آینده را دریابد، با چراغى روشنگر در آن گام مینهد، و بر جاى پاى صالحان گام نهد (بر همان سیره و روش پیامبر(ص) و امامان(ع) رفتار میکند) تا گرهها را بگشاید، بردگان و ملّتهاى اسیر را آزاد سازد، جمعیّتهاى گمراه و ستمگر را پراکنده و حق جویان پراکنده را جمع آورى میکند. حضرت مهدى(عج) سالهاى طولانى در پنهانى از مردم به سر میبرد، آنچنان که اثر شناسان، اثر قدمش را نمیشناسند، اگر چه در یافتن اثر و نشانهها تلاش فراوان کنند. سپس گروهى براى درهم کوبیدن فتنهها آماده میگردند، و چونان شمشیرها صیقل میخورند، دیدههاشان با قرآن روشنایى گیرد، و در گوشهاشان تفسیر قرآن طنین افکند، و در صبحگاهان و شامگاهان جامهاى حکمت سر میکشند».[4]
به نظر میرسد که همین دو مورد را میتوان مخصوص امام مهدی(عج) دانست.
لازم به ذکر است که سخنان دیگر از امام علی(ع) درباره امام زمان نقل شده است که در نهج البلاغه نیامده و باید در کتابهای دیگر، به جستوجوی آن پرداخت. برای نمونه؛ میتوان به این جمله اشاره کرد: «بأبی ابن خیرة الإماء...»؛[5] پدرم به فدای فرزند بهترین کنیزها... .
[1]. «قَدْ لَبِسَ لِلْحِکْمَةِ جُنَّتَهَا وَ أَخَذَهَا بِجَمِیعِ أَدَبِهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَیْهَا وَ الْمَعْرِفَةِ بِهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا فَهِیَ عِنْدَ نَفْسِهِ ضَالَّتُهُ الَّتِی یَطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِی یَسْأَلُ عَنْهَا فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ وَ ضَرَبَ بِعَسِیبِ ذَنَبِهِ وَ أَلْصَقَ الْأَرْضَ بِجِرَانِهِ بَقِیَّةٌ مِنْ بَقَایَا حُجَّتِهِ خَلِیفَةٌ مِنْ خَلَائِفِ أَنْبِیَائِهِ»؛ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، ص 263، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[2]. هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، میانجى، ابراهیم، ج 10، ص 350، مکتبة الأسلامیة، تهران، چهارم، 1400ق.
[3]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 10، ص 96، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق.
[4]. «أَلَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَکَهَا مِنَّا یَسْرِی فِیهَا بِسِرَاجٍ مُنِیرٍ وَ یَحْذُو فِیهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِینَ لِیَحُلَّ فِیهَا رِبْقاً وَ یُعْتِقَ فِیهَا رِقّاً وَ یَصْدَعَ شَعْباً وَ یَشْعَبَ صَدْعاً فِی سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لَا یُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ ثُمَّ لَیُشْحَذَنَّ فِیهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَیْنِ النَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِیلِ أَبْصَارُهُمْ وَ یُرْمَى بِالتَّفْسِیرِ فِی مَسَامِعِهِمْ وَ یُغْبَقُونَ کَأْسَ الْحِکْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوح»؛ نهج البلاغه، ص 208؛ شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج 9، ص 127.
[5]. شرح نهج البلاغة (ابن أبی الحدید)، ج 7، ص 59؛ ثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال، الغارات أو الإستنفار و الغارات، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 1، ص 12، انجمن آثار ملی، تهران، چاپ اول، 1395ق؛ ابن أبی زینب (نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 228، نشر صدوق، تهران، چاپ اول، 1397ق.