1. وظیفه اصلی انبیا و پیامبران الاهی، ترویج اخلاق و تعلیم و تربیت انسانها برای کسب اخلاق پاک بوده است که بدون اخلاق پاک، پایه و اساس اجتماعی جامعه متزلزل خواهد بود نه تنها پیشرفتهای علمی نخواهد داشت بلکه زندگی عادی نیز در جامعه بدون اخلاق، خوشایند و مورد رضایت نیست.
از این رو پیامبر اسلام، علاوه بر اینکه خودشان آراسته به اخلاق نیکو بودهاند[1]سرلوحه و هدف نبوت و نهضت ایشان نیز از سوی پروردگار حکیم، ترویج اخلاق نیکو و پاک بوده است که خود آن حضرت فرمودهاند: «إنما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق»[2] همانا من برای به اتمام رساندن و تکمیل اخلاق پاک و نیکو مبعوث شدهام.
دستیابی به اخلاق نیکو و راهکارهای رسیدن به آن جز از طریق وحی ممکن نیست و ارتباط با عالم ملکوت و وحی نیز فقط برای انبیای الاهی میسر است و برای دیگر انسانها ممکن نبوده از این رو وظیفه پیامبران به ارمغان آوردن چیزی است که دیگران از کشف و بدست آوردن آن عاجزند ولی اختراعات و اکتشافات علمی و رسیدن به دانش اکتسابی را خداوند بر عهده انسانهای دیگر قرار داده است زیرا دسترسی به آنها برای هر فردی که تلاش و کوشش نماید و زمینه و امکانات مادی برایش فراهم باشد وجود دارد بر خلاف ارتباط با عالم ملکوت و وحی برای بدست آوردن احکام و اخلاق نیکو.
2. علاوه بر اینکه وظیفه اصلی انبیای الاهی ارتباط با منبع وحی و دریافت وحی بوده است اما در جایی که ضرورت زندگی مردم ایجاب می کرد به مقدار نیاز بشر و وسعت فکری و امکانات مادی آنان، اختراعاتی نیز داشتهاند، مانند حضرت داود که زره ساری را به مردم عصر خویش آموخت تا با آن کسب در آمد نموده و خود را در جنگها حفظ نمایند.[3]پروردگار متعال در قرآن کریم نیز آن را به صراحت بیان نمودند و فرمودهاند: «ساختن زره را به خاطر شما به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند آیا شکرگزار (این نعمتهاى خدا) هستید؟»[4]
همچنین پیامبران دیگر نیز به اقتضای نیاز مردمان عصر خود صنایعی را به مردم تعلیم دادهاند که میتوان به آموزش سد سازی و بتون غیر قابل نفوذ به مردم از سوی ذوالقرنین اشاره کرد که در آیات 94 تا 97 سوره کهف داستان آن بیان شده است.
و همچنین میتوان به آموزش صنعت زنبیل بافی از سوی حضرت سلیمان و آموزش خیاطی و دوخت و دوز از سوی حضرت ادریس به مردم عصرشان اشاره کرد.[5]
بنابراین اگر تمام اختراعات به دست انبیا صورت میگرفت و مردم بدون تلاش علمی همه صنایع را در اختیار داشتند در آن صورت افراد آن جامعه به دنبال علم و صنعت نمیرفتند و حرکت و پیشرفت علمی صورت نمیگرفت.
3. علاوه بر تمام مطالب یاد شده باید گفت: علم، مظروف است در ظرفی بنام قلب در انسان از این رو در روایت آمده: «الْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشَاء».[6] هر ظرفی به اندازه وسعت خود میتواند در خود اشیا را جای دهد و چون ظرف وجودی انبیا و امامان، بسیار بزرگتر از ظرف وجودی انسانهای دیگر است آنان به اندازه وسعت و ظرفیت خود از علم نامحدود الاهی بهره مند شدهاند ولی محدودیت در انسانهای عادی بسیار زیاد بوده و هرگز ظرف وجودی آنان توانایی تحمل و دریافت تمام علوم انبیا و امامان را نداشته و نخواهد داشت. از این رو هر پیامبری به مقتضای ظرفیت افراد زمان خویش علوم الاهی را برای امت و قوم خود بیان و در اختیارشان قرار میداد و به همین منوال چون ظرفیت انسانهای امروزی به ویژه انسانهای عصر ظهور امام زمان، بسیار بیشتر از انسانهای گذشته میباشد در زمان حضرت ولی عصر امام زمان (عج) علم بشر در حد اعلی مرتبه پیشرفت خواهد کرد هرچند در آن زمان نیز ظرفیت پذیرش و تحمل تمام علوم انبیا و امامان برای نوع بشر وجود نخواهد داشت.
برای اطلاع بیشتر نمایههای زیر را مطالعه کنید:
1. نهایت و محدوده علم انسان، سؤال 30635.
2. ویژگی علم انبیاء، سؤال 2544.
[1]. وَ إِنَّکَ لَعَلىَ خُلُقٍ عَظِیمٍ، و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى، قلم، 4.
[2]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق، مصحح، جمعى از محققان، ج 16، ص 210، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق.
[3]. ابن طاووس، على بن موسى، ترجمه مهج الدعوات، مترجم: طبسى، محمد تقى بن على نقى ، محقق و مصحح: سادات حیاتشاهى، محمد، ص 442، رایحه، تهران، چاپ اول، 1379 ش.
[4]. وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاکِرُونَ؛ انبیا، 80.
[5]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، مجموعة ورّام، ج 1، ص 42، مکتبه فقیه، قم، چاپ اول، 1410 ق؛ ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 1، ص 232، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413 ق.
[6] . علم، نور است که خداوند آن را در دل هر کسی که شایسته باشد جای میدهد، منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص 16، اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1400ق.