خاطرات دانشگاهی (روز دانشجو + امتیاز وِیژه)

یادمه کلاس تفسیر موضوعی قران داشتیم بعد کلاس هم مختلط بود و استادمون هم یه روحانی بودن و هر جلسه اول یه 20 دقیقه جزوه میگفتن مینوشتیم بعد از کتاب میرفتیم جلو من هم عادت داشتم جزوه باید به دست خط خودم بود تا میتونستم بخونم بعد استاد هم یه جلسه گفتن جلسه بعد هر چی گفتم میپرسم به صورت شفاعی اماده باشین جلسه بعد اومدیم استاد از روی لیست میومد پایین خیلی هم سخت گیر بود یه نفر - دو نفر - سه نفر .............همین طوری از روی لیست اومد پایین هر سوالی هم که میپرسید بچه ها هیچی نمیگفتن یعنی 20 ثانیه با سوال پرسیدن و بلد نبودن بچه ها زمان طول نمیکشید اومد اومد به اسم محبوب دلها رسید .... چشتون روز خوش همیشه ببینه خخخخ پا شدم مثل بلبل همه سوال ها رو جواب دادم خخخخخ یعنی همه دهناشون باز مونده بود خخخخ هیچی دیگه حالا اینو ول کن بعد کلاس همه اومده بودن سراغ جزو که علی اقا اون جزوتون رو میشه بیزحمت بدین برای کپی خخخخ

خاطرات خوبی بود با دردسرهای فراوونش