پاسخ به:خاطرات دانشگاهی (روز دانشجو + امتیاز وِیژه)
چهارشنبه 17 آذر 1395 10:36 PM
چون سنم بالا بود نمی دونستم چه جوری تو کلاس برم وقتی وارد دانشگاه شدم همه جوان بودن ومن خودمو جمع وجور کردم رفتم وسط صندلیها برای خودم جا پیدا کردم که زیاد به چشم نزنم استاد که وارد شد یه کمی به خودم اومدم مسن بود همین که کمی احساس راحتی میکردم دیدم در یواشکی باز شدو اقایی تقریبا 20 سال از من بزرگتر خیلی راحت سلام داد وردیف اول واثه خودش جا پیدا کرد از جراتش خیلی خوشم اومد مثل اینکه من خواب باشم یک دفعه به خودم امدم ....ای بابا کمی از این اقا یادبگیر