پاسخ به:خاطرات دانشگاهی (روز دانشجو + امتیاز وِیژه)
سه شنبه 16 آذر 1395 11:28 PM
یادش بخیر اردو رفته بودیم و روز اول یکی از بچه ها هی دیر میومدش و مارو معطل می کردش. شب که شد با بچه های دیگه قرار گذاشتیم و رفتیم دوتا بست گرفتیم و آوردیم و تا این اومد تو گرفتیمش و دستو پاشو بستیم و دهنشو چسب زدیم و تا می خود با بالش زدیمش بعدش بردیم انداختیمش کنار اتاق و نشستیم خودمون فیلم نگاه کردیم و هر از گاهی هم که وسط فیلم پا می شدیم با بالش یدونه نثار این می کردیم. همین شد که تجربه ای شد براش و از فردا جلوتر از همه تو اتوبوس حاضر بودش.خخخخ
*هر وقت که سرت به درد آید نالان شوی و سوی من آیی
چون درد سرت شفا بدادم یاغی شوی و دگر نیایی*
*پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*