پاسخ به:خاطرات دانشگاهی (روز دانشجو + امتیاز وِیژه)
سه شنبه 16 آذر 1395 12:56 PM
خاطره اول:
من و بچه ای کلاس 6 نفرمون قرار گذاشتیم اربعین امسال بریم کربلا
ویزا و پاسبورت رو گرفتیم و راهی شدیم
پامون که به شلمچه رسید رفیقم گفت رسیدین مهران تا دلتون بخواد موز می دن که حالت به هم بخوره
تا به یک کیلومتری مرز رسیدیم پذیرایی ها شروع شد ولی موزی در کار نبود . همه میوه ها بود به غیر موز...
در همین هیاهو یک دفعه دیدیم صدا بلندی میگه: این موز؟(کحاست موز) بعد دیدیم ای دل غافل این علی هستش
که دیگه صبرش به پایان رسیده
که میگه آَین موز؟
بعد 5 دقیقه با این کارش موز گیرش اومد