پاسخ به:خاطرات دانشگاهی (روز دانشجو + امتیاز وِیژه)
سه شنبه 16 آذر 1395 10:58 AM
سلام یادمه سال دوم دانشگاه بودم کلاس داشتیم همه دختر بودیم با بچه ها قرار گذاشتیم که وقتی استاد حواسش نیست و داره درس می ده صندلی رو از زیر یکی از دوستام که از قبل هماهنگ کرده بودیم بکشیم... سر این دوستم که قرار بود قربونی بازی ما بشه رو گرم کردیم بعد استاد صداش زد دوستمون از جاش بلند شد بعد که خواست بشنه صندلی رو از زیرش کشدیم بدبخت پهن زمین شد و کلاس رفت رو هوا....هنوزم که هنوزه زیاد باهامون گرم نمی گیره می گه عجب کاری کردید اون روزا....
یه بارم رفتیم باغچه ی دانشگاه که توت قرمزها رو بخوریم که چند بار حراست و خدمه دانشگاه اخطار دادند که کسی زنگ های استراحت نره توت بخوره زورشون به ما نمی رسید یه روزم حسابی حالمونو گرفت زیر درخت بودیم که دیدیم خدمه داره میاد سمت درخت و درخت را سمپاشی می کنه اون سم می پاشید و ما هم زیر درخت توت قرمز گیر افتاده بودیم خلاصه این شد خاطره برای ما هنوزم اگه همدیگه رو ببینیم به یاد اون روزا و خاطرات کلی می خندیدم
کاش من هم دستانم بسته بود و پر پروازم باز....