خنده و گوهر >> لغزش
پنج شنبه 16 دی 1389 9:36 PM
روزي ابوحنفيه از راهي مي گذشت.کودکي را ديد که در گل مانده بود.
گفت گوش دار تا نيفتي.
کودک گفت:افتادن من سهل است،اگر بيفتم تنها باشم.
اما تو گوش دار که نيفتي،چون اگر پاي تو بلغزد همه مسلماناني که دنبال تو روانند خواهند افتاد و آن زمان برخاستن همه کار دشوار است