0

جانبازان و ايثارگران دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان و ايثارگران دفاع مقدس
پنج شنبه 16 دی 1389  10:05 PM

 او در ميان ماست >يارمحمد كشاورز


 

 

 

نام خانوادگی:كشاورز

نام :يارمحمد

محل تولد :

تاریخ تولد ://1336

نوع مجروحیت : شيميايي نابينا

در صد جانبازی :70%


جانباز  يارمحمد  كشاورز

مدت پنج، شش سال است كه هر لحظه صداي كپسول و سرفه‌هاي مداومش سمفوني ايثار و عشق را در خانه شان اجرا مي‌كند. او از هر عمليات يادگاري در بدن دارد. چشم‌هايش به خاموشي گراييده مي‌گويد : سال‌هاست كه درد مي‌كشم. درد بي‌خوابي، نفس تنگي،‌ سرفه‌هاي شديد و دردهاي استخواني. اما باور كنيد اگر روزي درد نداشته باشم احساس مي‌كنم چيزي را گم كرده‌ام .....
همسرش ادامه مي‌دهد : مريد حضرت زينب (س) هستم، از او درس گرفته‌ام. زماني كه به خانه‌اش آمدم فقط تا پنجم درس خوانده بودم ولي امروز دبير الهيات هستم. فرزند بزرگم مصطفي دانشجوست. چندبار به دانشگاه رفته ولي به خاطر اين‌كه بايد در كنار پدرش باشد درس را رها كرده تا پدر رزمنده‌اش را همراهي كند....
يارمحمد باز هم مي‌گويد:«پسربزرگم كمردرد گرفته چون هر روز بايد اين كپسول‌ها را جا به جا كند. همسرم سردردهاي عجيبي دارد. اما من اعتقاد دارم هنوز براي اين انقلاب كاري نكرده‌ام، به اين انقلاب بدهكارم. انقلابي كه به سنگيني و با خون دل به دست آمد، نبايد به راحتي از دست برود. شما هم مراقب باشيد. دشمن از تفرقه انداختن شروع مي‌كند .... من هر دردي را تحمل مي‌كنم. اين را در 8 سال جنگ و 18 سال بيماري تجربه كرده‌ام، اما درد بي‌عدالتي را هرگز تحمل نمي‌كنم. حاكمان مراقب باشند مردم هميشه مراقب آن‌هايند.... به فرمايش مقام معظم رهبري دشمن در پي روزنه‌اي است تا از آن‌جا وارد شود....
نفس عميقي كشيد، ياد روزهاي جنگ مي‌افتد،‌ ثامن الائمه (ع)، بيت‌المقدس، فتح‌المبين، خيبر، بدر، و .... از روز چهارم مهرماه سال 1359، 98 ماه در جبهه جنگيد، تا اين‌كه گازهاي شيميايي او را به بستر بيماري انداخت و مفتخربه 70 % جانبازي در راه اسلام و قرآن شد.
عشق 7 مرحله دارد و كشاورز به جنون عشق رسيده و حاضر است خود را فنا كند. چند بار هم گفته من باز هم حاضرم در راه انقلاب و رهبرم جانم را بدهم. از خانه‌ي يارمحمد كشاورز كه اكنون 49 سال دارد و متولد سال 1336 است بيرون مي‌آيم، اما سمفوني سرفه‌هاي خشك و نواي گرفته‌اش از ذهنم خارج نمي‌شود. اي كاش ايثار و شجاعت او را از ياد نمي‌برديم. بهمن ماه 1384

 منبع: ماهنامه وصال  

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها