پاسخ به:جانبازان و ايثارگران دفاع مقدس
پنج شنبه 16 دی 1389 8:09 PM
او در ميان ماست >سيدرمضان صالحي نژاد
|
|
|
|
|
|
نام خانوادگی:صالحي نژاد
|
نام :سيدرمضان
|
محل تولد :مازندران/سوادكوه/
|
تاریخ تولد ://1348
|
نوع مجروحیت : قطع نخاع
|
در صد جانبازی :
|
|
جانباز سيدرمضان صالحي نژاد
سيدرمضان صالحينژاد هستم. متولّد 1348 شهرستان سوادكوه. داراي 3 فرزند و ساكن شهر زيرآب. مدير باشگاه ورزشي صالح كه محل تجمع و آموزش تعداد زيادي از جانبازان، شيمياييهاي جنگ تحميلي و جوانان پرشور استان در رشتههاي كاراته، تكواندو، بدنسازي و به خصوص تيراندازي است. مربي تيمهاي مختلف تيراندازي در سطح استان، داور بينالمللي و كاپيتان تيم ملي تيراندازي جمهوري اسلامي ايران.
پس از پايان تحصيلاتم در دورهي راهنمايي به علت علاقهي زيادي كه به تحصيل و كسب علوم حوزوي داشتم، به حوزهي علميهي مشهد رفتم. بعد از گذشت 4 سال و گذراندن سطح لمعه تصميم گرفتم تا به وظيفهي شرعي و انساني خودم كه همانا حضور در جبهههاي جنگ بود، عمل كنم. بنابراين سال 1364 از مشهد عازم مناطق جنگي شدم كه ابتدا به كردستان و سپس به جنوب كشور رفتم. از آنجايي كه من فرماندهي گروه بودم و با اين ذهينت كه طلبه بايد جلوتر از ديگران و در خط مقدم باشد، در علميات ظفر 1 در خرداد به فرماندهي شهيد كاوه شركت كردم و از ناحيهي پهلوي راست مورد اصابت گلوله قرار گرفتم. زماني كه به ساحل رسيديم، با جراحتهاي وارده دوستان فكر كردند من هم مثل بقيه شهيد شدهام ولي يكي از همرزمان مشهدي گفته بود سيد نفس ميكشد و زنده است. من و بقيهي مجروحان را به عقب و سپس از آنجا به شيراز منتقل كردند. از همان سال تا سال 1370 تحت درمان بودم و تا الآن حدود 20 عمل جراحي انجام دادم.
با همهي اين اوصاف هيچ وقت روحيهام را از دست ندادم و اين روحيهي خوبم را مرهون خوابي ميدانم كه در منطقه بعد از تير خوردن ديدم. خواب يكي از ائمه را كه آيندهي روشني را به من نويده داده بود و من هم براي رسيدن به آن تلاش كردم و خواهم كرد.
از سال 1369 در مسابقات شهرستاني و استاني شركت ميكردم. تا اينكه در سال 1372 كه اولين دورهي مسابقات فرهنگي ورزشي در شيراز برگزار شد، همراه تيم تيراندازي استان مازندران شركت كردم. تيراندازي استان هم تا آن زمان آنگونه كه شايسته بود، رشد نكرده بود. در شيراز هر روز پس از مسابقه كه دوستان براي گردش به شهر ميرفتند از من نيز براي همراهي دعوت ميشد؛ من خستگي را بهانه ميكردم و با اسلحه تمرينات خوبي انجام ميدادم. در آن دوره از مسابقات كه سرمربي تيم ملي هم حضور داشت، با تيراندازي خوبي كه داشتم، مدال برتر مسابقات را كسب كردم كه زمينهي دعوت من به تيم ملي را فراهم كرد.
اولين اعزام من به خارج بر ميگردد به سال 1372 كه در مسابقات ارتشهاي جهان در انگلستان شركت كردم. در آن مسابقه يك مدال طلا و يك نقره كسب كردم. بعد از آن در مسابقات مختلف جهاني شركت كردم كه در مجموع 11 مدال شامل 5 طلا، 5 نقره و يك برنز به دست آوردم. همچنين در سه دوره مسابقات پارالمپيك آمريكا، استراليا و يونان شركت كردم و در مسابقات دو هزار سيدني نايب قهرمان جهان شدم. در مسابقات داخلي نيز به ياري خدا توانستم 37 مدال طلاي كشور را براي استان مازندران به ارمغان بياورم.
كار تدريس را از سال 1372 شروع كردم. آموزش را با افرادي كه از درصد بالاي جانبازي برخوردار بودند، شروع كردم. با اين اعتقاد كه اگر با اين وضعيت جسمي بتوانند به موفقيت برسند، عامل تشويق بقيهي دوستان خواهند بود. بعد از اين افراد، به سراغ شيمياييهاي بالاي 70% رفتم كه الحمدالله به مقامهاي خوبي در سطح كشور دست يافتند و بعضيها هم عضو تيم ملي كشورند. آموزش افرادي كه داراي نقص عضو بودهاند، نيز از جمله آموزشهاي من بوده و هست. سپس كار آموزش خواهران جانباز را آغاز كردم و در حال حاضر بسياري از جوانان جوياي نام استان نيز براي تعليم تيراندازي به اين باشگاه ميآيند.
به حول و قوهي الهي درحال حاضر تيم تيراندازي استان مازندران به رتبهي ممتازي در كشور دست يافته؛ بدون استثنا تمام مدالهاي ما طلا بوده و اكثر افراد اعزامي تيم ملي تيراندازي به خارج، از اين استان بودند.
منبع: ماهنامه سبزسرخ
|
|