0

جانبازان و ايثارگران دفاع مقدس

 
hojat20
hojat20
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 42154
محل سکونت : بوشهر

به نام جانبازان، به کام مسئولین
پنج شنبه 11 آبان 1391  6:57 AM

نسخه چاپيارسال به دوستان
تعدادی از جانبازان در غرفه خبرگزاری فارس حضور پیدا کردند/
به نام جانبازان، به کام مسئولین

خبرگزاری فارس: بعضی از آقایان مسئول متاسفانه پا روی خون شهدا گذاشته و در حقیقت کارها و بودجه ها به نام جانبازان است اما به کام آنها.

خبرگزاری فارس: به نام جانبازان، به کام مسئولین

به گزارش خبرنگار گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، در سومین روز از نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها  تعدادی از جانبازان دفاع مقدس از غرفه خبرگزاری فارس دیدن کردند.

در وقت اندکی که داشتیم از همه جانبازان تنها یک سوال پرسیدیم و آنها اگر چه جواب های متفاوتی دادند ولی در همه پاسخ هایک نکته مشترک نمایان بود و آن نارضایتی از مسئولان بنیاد است.

یکی از غیور مردان جنگ سخت درپاسخ به سئوال ما که پرسیدیم بهترین خاطره تان از جنگ چیست گفت: بهترین خاطره من مربوط است به تصویری از یک رزمنده که ایشان داشت به من با دست علامت پیروزی را نشان می داد و همان لحظه با شلیک خمپاره به شهادت رسید. او پیروزی واقعی را درک کرده بود. این صحنه حماسی در ذهن من به عنوان بهترین و زیباترین خاطره جنگ حک شده است.

ایشان در ادامه گفت: اما تلخ ترین خاطره در جنگ برای من وجود نداشت، بلکه تلخ‌ترین خاطرات ما مربوط به زمان حال است وقتی که برخی رفتارها را نسبت به جانبازان می بینم. مثلا در همین نمایشگاه مطبوعات وقتی وارد بعضی از غرفه ها می شویم و همزمان با ما مسئولی در غرفه نشسته باشد همه حواسشان متوجه اوست و کسی به جانبازان توجهی نمی‌کند.

از ایشان خواستیم یکی از مشکلاتش را برای ما بگوید: کمی سکوت کرده و اینگونه لب به سخن باز می کند: بیشترین و بزرگترین مشکل برای جانبازان قطع نخاعی از نظر من تردد در خیابان و مکانهای عمومی است. 

یکی دیگر از جانبازان که ایشان نیز از جانبازان 70 درصد هستند در پاسخ به این سوال ما که بزرگترین مشکلات تان در دوران جانبازی چیست بیان می کند: من هر دو پایم از زانو به پایین قطع است و به لحاظ جسمی مشکلات فراوانی برایم وجود دارد آنقدر که نه توان رفتن به جاهای زیارتی را دارم و نه رفتن به مکانهای تفریحی. اما مهمترین مشکل جانبازان فرزندان شان هستند. ما می‌خواهیم به فرزندانمان رسیدگی شود. وقتی فرزند یک جانباز مشکلات فراوان زندگی از جمله بیماری های پدرش را می بیند و از او می پرسد چرا جنگیدی؟ ما چطور می توانیم او را قانع کنیم؟ پسر من با تحصیلات بالا تا چند وقت دیگر پدر می‌شود اما هنوز به شدت در مورد تهیه مسکن با مشکل روبه رو است.

یکی دیگر از این عزیزان جانباز در مورد مشکلاتش می گوید: ما ربع قرن با مشکلات‌مان کنار آمدیم و فکر نمی‌کنم این زمان کمی باشد. اما مشکلات زمانی بیشتر می شود که از طرف آقایان بنیاد با برخی از رفتارها رو به رو می شویم. مثلا خود من پروتز یکی از پاهایم مدتی قبل در یک تصادف خراب شد و الان به شدت پایم را اذیت می‌کند و راه رفتن برایم دشوار است. زمانی که به بنیاد مراجعه کردم می گویند: تو تازه 9 ماه است که این پروتز را تحویل گرفته‌ای و تا 2 سال هم باید با همین کنار بیایی. می‌گویم من تصادف کردم  و این پرتز خراب شده است.آقای که در بنیاد نشسته می‌گوید: برو نامه بزن تا کمیسیون تشکیل شود، اگر آنها تشخیص دادند که شما تصادف کرده‌اید و به پروتز احتیاجدارید ما یک پرتزدیگرتحویل میدهیم.معلوم نیست تا این مدت من چطورباید راه بروم؟!

یک نوع پروتز را در پارالمپیک دیدم که یکی از خانم‌های استرالیایی به راحتی با آن می دوید. به یکی از دوستان در بنیاد گفتم این پروتز‌ها را به مابدهید قسممیخورمتاده سال ÷ایمراهمدر بنیاد نگذارم. ایشان هم گفت: اگر بتوانی با لابی‌های مختلف صدای خودت را به آقای زریبافان برسانی همانجا پیشنهادهای خود را مطرح کن.

این سرداران اسلام برایشان صحبت کردن حتی در مورد مشکلاتشان سخت است. یکی دیگر از این بزرگواران  درمورد سوالات ما مبنی بر صحبت در مورد یکی از مشکلات جانبازی با تعجب می‌گوید: فقط یکی!! ایشان بزرگترین مشکل جانبازان را پیرامون مسائل درمانی می داند وبا با اعتراض می گوید: به عقید من در مورد مدیریت مسئولین بنیاد مشکل اساسی وجود دارد و اکثر جانبازان با ایشان مشکل دارند اما نمی‌دانم چه حسابی است که رییس بنیاد برکنار نمی‌شود؟

یکی دیگر از جانبازان حاضر به صحبت نمی‌شود و هر چه در خواست می کنیم، می‌گوید: من سواد ندارم. این جمله کنایی را به شوخی بیان می‌کند. ایشان بزرگترین مشکل را بی توجهی مسئولان می‌داند و می‌گوید: راه و روشی که برخی از مسئولان طی می کنند راهی نیست که دوستان شهید ما در آن خون دادند. بعضی از آقایان مسئول متاسفانه پا روی خون شهدا گذاشته و در حقیقت کارها و بودجه ها به نام جانبازان است اما به کام آنها.

آنروز .. تازه فهمیدم .. 

 در چه بلندایی آشیانه داشتم...  وقتی از چشمهایت افتادم...

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها