پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی
شنبه 29 آبان 1395 9:22 AM
داداش...
یک خواهر دلخسته آمد سمت گودال
با دیدن یک قبر خاکی رفت از حال
باران تیغ و تیر و نیزه یادش آمد
اینها که جای خود امان از جسم پامال
تصویر روضه نقش بسته در دل او
یک اسب بی صاحب میان خیمه بی یال
کو روضه خوان تا روضه مقتل بخواند
تا می رسم بر قتلگاهش میشوم لال
گر روزی ما کربلا شد شکر گوییم
این بود مزد نوکری ما در امسال
اصغر چرمی