مگه باورم می شد که بین زائرا باشم
مگه باورم می شد تو راه کربلا باشم
مگه باورم می شد صدام کنه منم بیام
مهمون قابل احترام موکبا باشم
مگه باورم می شد پام برسه به این مسیر
از یه دنیای پر از رنگ و ریا، جدا باشم
مگه باورم می شد قدم قدم عمود عمود
به هوای با صفای اینجا مبتلا باشم
شور و حال عاشقا نگفتنیه به خدا
کاشکی هر ساله منم تو جمع نوکرا باشم
اشک چشمام حالا وصل چشمه ی گریه کناست
دوست دارم تو موج دریای کرم رها باشم
قسمتم این شده تا پابه پای مسافرا
با غم اسارت زینبت آشنا باشم
پاهای پر آبله روضه ی باز گریمه
چی می شه همیشه با ناله پر از عزا باشم