آورده اند كه هارون الرشيد طبيب مخصوصي از يونان جهت دربار خود خواست .چون آن طبيب وارد بغداد شد ، هارون الرشيد با جلال مخصوصي آن طبيب را وارد دربار نمود و بسيار به او احترام نمود .
تا چند روز اركان دولت و بزگان شهر بغداد به ديدن آن طبيب مي رفتند . تا اينكه روز سوم بهلول هم به اتفاق چند تن به ديدن آن طبيب رفت و در ضمن تعارفات و صحبتهاي معمولي ، ناگهان بهلول از آن طبيب سئوال نمود :
شغل شما چه مي باشد ؟
طبيب چون سابقه بهلول را شنيده و او را مي شناخت كه ديوانه است ، خواست او را مسخره نمايد به ائ جواب داد :من طبيب هستم و مرده ها را زنده ميكنم .
بهلول در جواب گفت :
تو زنده ها را نكش ، مرده زنده كردنت پيش كش .
از جواب بهلول هارون و اهل مجلس بسيار خنده نمودند و طبيب همان روز بغداد را ترك كرد .