0

آیا بیان و انتشار جمله «کُلّنا عَباسُک یا زینب (س)» شرک است؟

 
taha_h
taha_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 5282
محل سکونت : تهران

آیا بیان و انتشار جمله «کُلّنا عَباسُک یا زینب (س)» شرک است؟
دوشنبه 24 آبان 1395  3:37 PM

آیا بیان و انتشار جمله «کُلّنا عَباسُک یا زینب (س)» شرک است؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیش از آن که بدانیم آیا این جمله، آن جمله و جملات دیگر "شرک" هست یا نیست؟ باید دقت کنیم که نوع نگاه ما به مقوله‌هایی چون «توحید، کفر، شرک، نفاق و ...»، مبتنی بر تعاریف، چهارچوب‌ها، جوّسازی و فرهنگ «وهابیت انگلیسی» نباشد.

این جمله نباشد، یک جمله‌ی دیگر؛ جملات که تمامی ندارند؛ پس باید معنای «توحید و شرک» را دانست.

وهابیت انگلیسی (مانند سعودی و داعش امروز)، ابتدا با سلاح "توحید و شرک" به میدان آمد، تمامی مسلمانان شیعه و سنی را "مشرک" خواند و هر چه را خوشش نیامد "شرک" خواند و بدین بهانه، جان و مال و نوامیس مسلمین را بر خود حلال کرد.

از آن پس، واژه‌ی "شرک"، ابزار دست مشرکین وهابی قرار گرفت و خلاف باورها، ایده‌ها، خواست‌ها، سیاست‌ها و منافع خود را "شرک" خواندند!

اگر دقت کنید، به ویژه در چند سال اخیر، نگاه و فرهنگ منحط وهابیت انگلیسی، به اذهان عمومی ما (به ویژه در فضای مجازی) القا می‌شود، البته بدون بردن نام وهابیت. چرا که می‌دانند مردم ما خوب آنها را می‌شناسند و تنفر دارند.

 

شرک:

شرک یعنی "شریک" گرفتن برای خداوند سبحان در خالقیت، مالکیت، ربوبیت و هر گونه عبادتی؛ بنابر این اقسام بسیاری نیز دارد؛ و اگر بخواهیم در یک دسته‌بندی کلی، از «ترین»هایش بگوییم، می‌توانیم به موارد ذیل اشاره نماییم:

*- سنتی‌ترین و ساده‌ترین "شرک"، بت‌پرستی است که در گذشته رواج داشت و امروزه نیز به ویژه در شرق آسیا (هندوستان، چین، ژاپن، مالزی، فیلیپین و ...) رواج دارد و تبلیغ نیز می‌شود.

*- حاکم‌ترین شرک، قایل شدن "ربوبیت = صاحب‌اختیاری و تربیت امور"، برای صاحبان قدرت‌های استکباری می‌باشد که در گذشته برای فراعنه قایل بودند و امروزه برای امریکا و انگلیس.

*- پیچیده‌ترین و نامحسوس‌ترین شرک نیز اطاعت، پیروی و بندگی هوای نفس می‌باشد که اگر کسی با آن مبارزه کرد و از آن خلاص شد، مبتلا به شرک‌های دیگر و حتی معاصی نیز نمی‌گردد.

 

توحید و شرک نظری و عملی:

انسان متشکل از دو بُعد نظری و عملی می‌باشد، پس همان‌طور که توحید نظری و عملی وجود دارد، شرک نظری و علمی نیز وجود دارد.

●- توحید نظری این است که آدمی در شناخت و باورهای خود (به تعبیری جهان‌بینی)، معتقد به وجود خدا و معاد و بالتبع نبوت و قرآن و ... باشد؛ اما توحید عملی، این است که انسان در عرصه‌ی عمل نیز به جز خداوند سبحان را هدف نگیرد، جز «قربة الی الله» را قصد ننماید و بالتبع اگر کاری می‌کند، در چارچوب اوامر و نواهی او (شرع مقدس) باشد.

●- شرک نظری این است که آدمی در شناخت و باورهای خود (به تعبیری جهان‌بینی)، برای خداوند متعال، در وحدانیت، خالقیت، ربوبیت و ... شریک قائل گردد. مثلاً برای او جسمیت قایل شود – برای او فرزند قائل شود – بت‌های زنده و مرده را در خالقیت و ربوبیت شریک بداند – قدرت و مالکیت را بین او و خدایان دورغین و خیالی خود تقسیم کند و ... ؛ اما شرک عملی، این است که انسان در کارهایش اهدافی جز او را منظور دارد (مثل نماز ریایی)، بنده و مطیع رب النوع‌های کاذب، ادعایی و خیالی گردد و ... .  

 

گناه:

بنابر این، به فرض این که فعلی، گناه باشد، دلیل بر آن نیست که "شرک" نیز باشد [البته بحث ما از شرک خفی و ... نیست]. گناه ممکن است از غفلت، نادانی، فشار نفس و ... رخ دهد. اگر هر گناهی به مثابه‌ی "شرک" بود، هر کسی با اولین گناه، از جرگه‌ی موحدین و مؤمنین خارج می‌شد و گناهش نیز با «استغفار = طلب بخشش و پوشش» و «توبه = بازگشت از گناه به سوی خدا» بخشوده نمی‌شد؛ و بازگشتش منوط به دوباره "اسلام" آوردن و اظهار قلبی و زبانی شهادتین می‌گردید.

 

نصرت و تعاون:

آیا هر گونه «نصرت – حمایت و یاری» و نیز هر گونه «تعاون – همکاری و مدد یک دیگر»، شرک است؟! اگر چنین باشد که باید هرگونه فعالیت‌های اجتماعی، اعم از سیاسی، آموزشی، فرهنگی، اقتصادی و ... را تعطیل کنند و هر کس خودش برود در جنگلی به تنهایی زندگی کند!

آیا خداوند علیم، در قرآن مجید، بارها به «نصرت و تعاون»، امر و توصیه‌ی مؤکد ننموده است؟! بنابر این، اگر "نصرت و تعاون"، در راه خدا و به امر خدا باشد، یک تکلیف است، پس عبادت است و اگر در راه غیر خدا باشد، گاهی شرک، گاهی ظلم و گناه نابخشودنی نیز می‌باشد. مانند به یاری شتافتن وهابیت، برای اربابان کافر و مستکبر (امریکا، انگلیس، اسرائیل و کلاً فراماسون و صهیونیسم بین‌الملل)؛ و نیز هر کسی که با فکر، اندیشه، قلم، قدم، مال و یا هر امکان و اقدام خود، به هر مقداری، به کمک آنها می‌شتابد.

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ » (المائدة، 2)

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! شعائر و حدود الهی (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بی‌نشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودی او می‌آیند! اما هنگامی که از احرام بیرون آمدید، صیدکردن برای شما مانعی ندارد. و خصومت با جمعیّتی که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حدیبیه) بازداشتند، نباید شما را وادار به تعدّی و تجاوز کند! و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!

 

یا زینب، کُلّنا عَباسُک (سلام الله علیهما)

« یا زینب، کُلّنا عَباسُک »، یعنی: ای زینب (سلام الله علیکِ)، ما همه عباسی برای تو هستیم. پس نه تنها هیچ ربطی به "شرک" ندارد، بلکه حتی گناه هم نیست؛ و اتفاقاً جمله‌ی خوبی است در ابراز معرفت، محبت، مودت و نیز حضور در میدان.

 

نکته:

همیشه بصیر باشیم، عمق و پشت پرده را ببینیم. هیچ گاه گمان نکنید که در اینگونه شائبه‌ها، واقعاً مشکل آنها در یک «جمله» یا حتی یک «عمل» باشد، بلکه اهداف اعتقادی، اساسی و البته سیاسی دیگری را تعقیب می‌کنند.

شعارهای مبتنی بر شعوری چون: «ندای هل من ناصرٍ حسینی – لبیک یا خمینی» - «ما همه سرباز توییم، گوش به فرمان توییم» - «ما اهل کوفه نیستیم ،علی تنها بماند» - «یا ایها المسلون، اتحدوا اتحدوا» و ...، آنها را آزار داده و می‌دهد؛ می‌خواهند این پیوستگی، اتحاد، شعار، شعور، حضور در صحنه، اعلام مواضع و آمادگی ... و بالاخره خروجی‌های عملی این شعارها نباشد، بین مسلمانان از گذشته تا حال، پیوستن به خاندان رسالت، شفقت، « أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ »، وحدت، تجمیع قوا، تأسی و پیروی از مواضع و سنت روشن پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، و بالاخره همکاری و تعاون، به ویژه در مبارزه با کفر، شرک، ظلم و استکبار جهانی نباشد؛ لذا مرتب می‌گویند: «این جمله شرک است – آن کار شرک است و ...»!

می‌خواهند تئوری را تغییر دهند، تا مواضع و عملکردها نیز تغییر یابد.

 

 

منبع: www.x-shobhe.com/shobhe/8205.html

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها