حضرت زینب(س) پس از آنکه بیوفایی و نیرنگ کوفیان را به آنها بازگو کرد، امام سجاد(ع) به ایشان فرمود: اى عمّه سکوت کن، باقیماندگان باید از گذشتگان عبرت گیرند و تو بحمد اللَّه عالمی هستی که احتیاج به تعلیم نداری و نیاموخته خردمندی.
عقیق:روایت شده است چون امام سجاد(ع) را با زنان از کربلا آوردند، زنان اهل کوفه را دیدند زارى کنان و گریبان چاک زده و مردان هم با آنان مىگریستند، زین العابدین علیهالسّلام بیمار بود و از بیمارى ناتوان پس به آوازى ضعیف و آهسته گفت: اینان بر ما گریه مىکنند پس ما را که کشت؟! آنگاه حضرت زینب(س) سوى مردم اشارت کرد که خاموش باشید.
حذیم گوید: هرگز بانویى پردهنشین گویاتر از وى ندیدم، گویی بر زبان علىّ علیهالسّلام سخن میگفت و به مردم اشاره کرد ساکت باشند. نفسها فرو بسته شد و هر زنگى از بانگ ایستاد، آنگاه پس از حمد و ثناى الهى و صلوات بر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود:
اما بعد، اى مردم کوفه، اى گروه دغا و دغل و بىغیرت، اشکتان خشک نشود و نالهاتان آرام نگیرد، مثل شما مثل آن زن است که رشته خود را پس از محکم تافتن و ریستن باز تار تار مىکرد، سوگندهاتان را دست آویز فساد کردهاید، چه دارید مگر لاف زدن و نازش و دشمنى و دروغ و مانند کنیزان چاپلوسى نمودن و چون دشمنان سخن- چینى کردن یا چون سبزهاى بر پهن روئیدهاید و گچى که روى قبر بدان اندوده، براى خود بد توشهاى فرستادید که خداى را بر شما بخشم آورد و در عذاب جاودان مانید.
أَمَّا بَعْدُ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْغَدْرِ وَ الْخَذْلِ أَلَا فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لَا هَدَأَتِ الزَّفْرَةُ إِنَّمَا مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتِی (نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثا تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ - نحل92) هَلْ فِیکُمْ إِلَّا الصَّلَفُ وَ الْعُجْبُ وَ الشَّنَفُ وَ الْکَذِبُ وَ مَلَقُ الْإِمَاءِ وَ غَمْزُ الْأَعْدَاءِ أَوْ کَمَرْعًى عَلَى دِمْنَةٍ أَوْ کَفِضَّةٍ عَلَى مَلْحُودَةٍ أَلَا بِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ فِی الْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُون.
آیا براى برادرم مىگریید، آرى بگریید که شایسته گریستنید، بسیار بگریید و اندک بخندید که عار آن شما را گرفت و ننگ آن بر شما آمد ننگى که هرگز از خویشتن نتوانید شست و چگونه از خود بشویید این ننگ را که فرزند خاتم انبیاء؛ معدن رسالت و سیّد جوانان أهل بهشت را کشتید؟ آنکه در جنگ سنگر شما و تنها حزب و دسته شما بود و در صلح موجب آرامش دل شما و مرهم زخم شما و در سختىها پناه شما بود، و در محاربات مرجع شما او بود، بد است آنچه پیش فرستادید براى خویش و بد است آن بار گناهى که بر دوش خود گرفتید براى روز رستاخیز خود. نابودى باد شما را نابودى، و سرنگونى باد سرنگونى، کوشش شما به نومیدى انجامید و دستها بریده شد و سودا زیان کرد و خشم پروردگار را براى خود خریدید و خوارى و بیچارگى شما را حتم باشد.
أَ تَبْکُونَ أَخِی أَجَلْ وَ اللَّهِ فَابْکُوا فَإِنَّکُمْ أَحْرَى بِالْبُکَاءِ فَابْکُوا کَثِیراً وَ اضْحَکُوا قَلِیلًا فَقَدْ أَبْلَیْتُمْ بِعَارِهَا وَ مَنَیْتُمْ بِشَنَارِهَا وَ لَنْ تَرْحَضُوهَا أَبَداً وَ أَنَّى تَرْحَضُونَ قُتِلَ سَلِیلُ خَاتَمِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنِ الرِّسَالَةِ وَ سَیِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَلَاذُ حَرْبِکُمْ وَ مَعَاذُ حِزْبِکُمْ وَ مَقَرُّ سِلْمِکُمْ وَ آسِی کَلْمِکُمْ وَ مَفْزَعُ نَازِلَتِکُمْ وَ الْمَرْجِعُ إِلَیْهِ عِنْدَ مُقَاتَلَتِکُمْ- وَ مَدَرَةُ حُجَجِکُمْ وَ مَنَارُ مَحَجَّتِکُمْ أَلَا سَاءَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ وَ سَاءَ مَا تَزِرُونَ لِیَوْمِ بَعْثِکُمُ فَتَعْساً تَعْساً وَ نَکْساً نَکْساً لَقَدْ خَابَ السَّعْیُ وَ تَبَّتِ الْأَیْدِی وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَ بُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَة.
مىدانید چه جگرى از رسول خدا شکافتید و چه پیمانى شکستید و چه پردهگى او را از پرده بیرون کشیدید و چه حرمتى از وى بدریدید و چه خونى ریختید؟! کارى شگفت آوردید که نزدیک است از هول آن آسمانها فرو ریزد و زمین بشکافد و کوهها متلاشى شود و از هم بپاشد، مصیبتى است دشوار و بزرگ و بد و کج و پیچیده و شوم که راه چاره در آن بسته در عظمت به پر بودن زمین و آسمان است، آیا شگفت آورید اگر آسمان خون ببارد، و عذاب آخرت خوارکنندهتر است و هیچ یارى نشوند، پس تأخیر و مهلت شما را چیره نکند که خداى تعالى از شتاب و عجله منزّه است و از فوت خونى نمىترسد و او در کمینگاه ما و شما است آنگاه این اشعار از انشاى خود فرمود که:
چه خواهید گفت هنگامى که پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله با شما گوید: این چه کاریست که کردید- و شما که آخرین امّت هستید-؟! به خانواده و فرزندان و عزیزان من؛ بعضى اسیرند و بعضى آغشته به خون، پاداش من که نیکخواه شما بودم این نبود که با خویشانم پس از من بدى کنید، من مىترسم عذابى بر شما نازل شود مانند آن عذاب که قوم ارم را هلاک کرد.
پس از آنها روى بگردانید.
حذیم گفت: مردم را حیران دیدم و دستها به دندان مىگزیدند، پیرمردى در کنار من بود مىگریست و ریشش از اشک تر شده بود و دست سوى آسمان برداشته مىگفت: پدر و مادرم فدایشان؛ سالخوردگان ایشان بهترین سالخوردگانند و جوانان آنان بهترین جوانان و زنان ایشان بهترین زنان و نسل آنها والاتر از همه و فضل آنها بالاتر، و این اشعار سرود:
پیرانشان بهترین سالخوردگانند و نسل اینان اگر شمار شود عارى از هر تباهى و خوارى است.
أَ تَدْرُونَ وَیْلَکُمْ أَیَّ کَبِدٍ لِمُحَمَّدٍ ص فَرَثْتُمْ وَ أَیَّ عَهْدٍ نَکَثْتُمْ وَ أَیَّ کَرِیمَةٍ لَهُ أَبْرَزْتُمْ وَ أَیَّ حُرْمَةٍ لَهُ هَتَکْتُمْ وَ أَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ (لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إِدًّا تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضوَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا - مریم89 و 90) لَقَدْ جِئْتُمْ بِهَا شَوْهَاءَ صَلْعَاءَ عَنْقَاءَ سَوْدَاءَ فَقْمَاءَ خَرْقَاءَ کَطِلَاعِ الْأَرْضِ أَوْ مِلْءِ السَّمَاءِ أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ تُمْطِرَ السَّمَاءُ دَماً وَ (لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى وَ هُمْ لا یُنْصَرُونَ - فصلت16) فَلَا یَسْتَخِفَّنَّکُمُ الْمَهَلُ فَإِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَحْفِزُهُ الْبِدَارُ وَ لَا یُخْشَى عَلَیْهِ فَوْتُ النَّارِ کَلَّا إِنَّ رَبَّکَ لَنَا وَ لَهُمْ لَبِالْمِرْصادِ ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُولُ ع
مَا ذَا تَقُولُونَ إِذْ قَالَ النَّبِیُّ لَکُمْ مَا ذَا صَنَعْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الْأُمَمِ
بِأَهْلِ بَیْتِی وَ أَوْلَادِی وَ تَکْرِمَتِی مِنْهُمْ أُسَارَى وَ مِنْهُمْ ضُرِّجُوا بِدَمٍ
مَا کَانَ ذَاکَ جَزَائِی إِذْ نَصَحْتُ لَکُمْ أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فِی ذَوِی رَحِمِی
إِنِّی لَأَخْشَى عَلَیْکُمْ أَنْ یَحُلَّ بِکُمْ مِثْلُ الْعَذَابِ الَّذِی أَوْدَى عَلَى إِرَمٍ
ثُمَّ وَلَّتْ عَنْهُمْ- قَالَ حِذْیَمٌ فَرَأَیْتُ النَّاسَ حَیَارَى قَدْ رَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ فَالْتَفَتَ إِلَیَّ شَیْخٌ فِی جَانِبِی یَبْکِی وَ قَدِ اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ بِالْبُکَاءِ وَ یَدُهُ مَرْفُوعَةٌ إِلَى السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ بِأَبِی وَ أُمِّی کُهُولُهُمْ خَیْرُ کُهُولٍ وَ نِسَاؤُهُمْ خَیْرُ نِسَاءٍ وَ شَبَابُهُمْ خَیْرُ شَبَابٍ وَ نَسْلُهُمْ نَسْلٌ کَرِیمٌ وَ فَضْلُهُمْ فَضْلٌ عَظِیمٌ ثُمَّ أَنْشَدَکُهُولُکُمْ خَیْرُ الْکُهُولِ وَ نَسْلُکُمْ إِذَا عُدَّ نَسْلٌ لَا یَبُورُ وَ لَا یَخْزَى.
پس علىّ بن الحسین علیهما السّلام فرمود: اى عمّه خاموش باش، باقى ماندگان باید از گذشتگان عبرت گیرند و تو بحمد اللَّه عالمی هستی که احتیاج به تعلیم نداری و نیاموخته خردمند و گریه و ناله، رفتگان را باز نمىگرداند. پس آن بانوى بزرگوار ساکت شد.
فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِیَا عَمَّةِ اسْکُتِی فَفِی الْبَاقِی مِنَ الْمَاضِی اعْتِبَارٌ وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْحَنِینَ لَا یَرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ الدَّهْرُ فَسَکَتَتْ.
منبع:تسنیم