0

اشعار شب عاشورا

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب عاشورا
شنبه 8 آبان 1395  12:15 AM

اشعار شب عاشورا

 

چه شب عاشقانه اي داري

گوشه اي با خدا؛ برادر من

غبطه خوردم به سجده هاي شما

التماس  دعا برادر من


**


خواب ديدي حسين من! خير است

تن پاك تو را سگي مي خورد

چيست تعبير آن ؟ اميد دلم

خواب آشفته ات به فكرم برد


**


نه حسينم! قرارمان اين نيست

من بمانم، ولي شما بروي

نه حسينم ! نمي شود بي من

ته گودال پر بلا بروي


**


مادرم گفته دورتان باشم

مادرانه شبيه پروانه

تو مرا پير مي كني آخر

با همين گريه ي غريبانه


**


از همان كودكي اسير توام

بي جهت اسوه ي وفا نشدم

به خدا بعد ازدواجم  نيز

لحظه اي از شما جدا نشدم


**


خواستگاران  من كه يادت هست؟

بين شان عشق تو مقدم  بود

با تو بودن؛ هميشه و همه جا

شرط اصلي ازدواجم بود


**


شب عقدم به شوهرم گفتم:

از حسينم مرا جدا نكني !؟

غير‍» أُخت الحسين» عبدالله

اسم ديگر مرا صدا نكني !؟

-

**


حرف رفتن نزن عزيز دلم

جگرم را به درد آوردي

به زمين مي زند مرا غم تو

كمرم را به درد آوردي


**


چه شده!؟ خيره اي به معجر من؟

تو خودت مكه هديه ام دادي

چادرم خاكي است، مي دانم

نكند ياد مادر افتادي؟


**


مُردم از غصه، هي نگو فردا

غرق خون در ميان  گودالم

چه شده؟ جان من چرا امشب

پرس و جو مي كني ز خلخالم

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها