پاسخ به:نقد وهابیت در مبحث توسل
جمعه 7 آبان 1395 9:48 PM
توسل به آثار اوليا در سيره اصحاب و تابعين
علاوه بر نص آيات و روايات، توسل به اولياي الهي در سيرة اصحاب و تابعين و مسلمانان جايگاه ويژهاي دارد. اصحاب در صدر اسلام و مسلمانان به تابعيت آنان، تاکنون همواره در مقام دعا و نيايش به انبياي عظام، اوليا و صلحاي ارجمند و انسانهاي الهي متوسل شدهاند و مقربان و آبرومندان در پيشگاه الهي را وسيله قرار دادهاند تا خداوند به احترام آنها دعايشان را مستجاب کند و حوايجشان را برآورده سازد. اکنون چند نمونه از اين امر را ميآوريم.
عايشه و حکم توسل به قبر نبي اکرم
پس از رحلت پيامبر گرامي اسلام(ص)، در مدينه قحطي شديدي رخ داد و مردم از اين قحطي به ستوه آمدند و اين مسئله را پيش حضرت عايشه شکوه نمودند. او گفت:
«انظروا الي قبر رسول الله فاجعلوا منه کواً الي السماء حتي لا يکون بينه و بين السماء سقف؛ به قبر پيامبر نگاه کنيد و آن را دريچهاي به آسمان قرار دهيد؛ به طوري که ميان قبر و آسمان سقفي نباشد.» مردم چنين کردند و باران آمد؛ زمين سرسبز شد؛ شترها چنان فربه شدند که گويا ميترکيدند. آن سال را «عام الفتق»، سال گشاده، ناميدند. [62] .
عمر و توسل به عموي پيامبر اکرم
«عن انس بن مالک: ان عمر بن الخطاب کان اذا قحطوا استسقي بالعباس بن عبدالمطلب فقال: اللهم انا کنا نتوسل اليک بنبينا فستقنا و انا نتوسل اليک بعم نبينا فاسقنا قال: فيسقون؛ [63] .
انس ميگويد: عمر بن خطاب در خشکسالي با توسل به عباس بن عبدالمطلب از خدا طلب باران ميکرد و ميگفت: خدايا، ما همواره به وسيله پيامبرت به تو متوسل ميشديم و ما را سيراب ميکردي. اينک به وسيله عموي پيامبرمان به تو متوسل ميشويم؛ پس ما را سيراب کن. وي ميگويد: آنان سيراب ميشدند.»
در روايت تاريخي ديگري، در سال رماده، هنگامي که قحطي به اوج رسيد، عمر به وسيله عباس طلب باران نمود. خداوند نيز باران فرستاد و زمين سرسبز شد. در اين هنگام عمر رو به مردم کرد و گفت: به خدا سوگند، عباس وسيله ما در پيشگاه خداست و مقامي در نزد خدا دارد.
سال الامـام وقـد تتابع جدبنا
فسقي الغمـام بغـرة العباس
عـم النبي وصنـوا والده الـذي
ورث النبي بذک دون الناس
احيي الاله به البلاد فاصبحت
مخضرة الاجناب بعد اليأس [64] .
اين حکايت تاريخي به ما نشان ميدهد يکي از مصاديق «وسيله»، توسل به ذوات محترم و صاحب منزلت است که مايه تقرب به خداوندند.
قسطاني ميگويد: وقتي عمر به وسيله عباس طلب باران نمود، گفت: اي مردم، پيامبر خدا عباس را به ديده پدري مينگريست. از او پيروي کنيد و او را وسيله خود به سوي خدا قرار دهيد. اين عمل انديشه کساني را باطل ميکند که مطلق توسل و يا توسل به غير پيامبر را تحريم کردهاند. [65] .
رعيني در المواهب الجليل جلد 4 صفحه 405 مينويسد: آنچه منع شده قسم به غير خداست ولي تعظيم به آنها منع نشده است بلکه امر به تعظيم آنها شده است و تعظيم در حق انبيا و اوليا و ملائکه واجب گردانيده است چنانچه در صحيح بخاري در فضل عباس آمده است که عمر در زمان قحط از او توسل جسته است و فعل عمر که در ديدگاه صحابه انجام شده است و کسي هم منع نکرده است دليل بر جواز توسل است.