پاسخ به:نقد وهابیت در مبحث توسل
جمعه 7 آبان 1395 9:47 PM
نقد و بررسي
1 - اين سخن مخالف با صريح قرآن است که ميفرمايد: و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون [50] .
کشته شدگان راه حق را مرده نپنداريد که اينان زندهاند و نزد پروردگارشان روزي ميخورند.
2 - مخالف سخن پيامبر اکرم است که بنا به روايت صحيح بخاري و صحيح مسلم و ساير صحاح «در کنار چاه بدر ايستادند و با آيهي 46 سورهي اعراف کشته شدگان را مخاطب قرار دادند و با مردگان سخن گفتند، بعضيها ايراد گرفتند که پيغمبر با مردگان سخن ميگويد، حضرت فرمودند: شما شنواتر از آنان نيستيد» [51] .
3 - و مقاير با گفته دانشمندان اسلامي مانند غزالي شافعي است که در کتاب احياء مينويسد: «برخي از مردم مرگ را نيستي و عدم ميپندارند و کساني بر اين عقيدهاند که بيدين و منکر خدا و آخرت هستند» [52] .
حافظ نووي در المجموع «شرح المهذب» مينويسد به هنگام وقوف در کنار قبر انبياء بخصوص پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مستحب است که از آنان بخواهد که دعا کنند پيش خدا که حاجاتشان را برآورده کند. زيرا آنان احياء عند ربهم.
شيخ خليل احمد سهارنپوري فتواي خود و 75 نفر از علماي کشورهاي اسلامي را در اين باره چنين در کتابش آورده است. از نظر ما آن حضرت (ص) در مرقد مطهرش زنده و حياتش مشابه حيات دنيوي است. بدون آن که مکلف باشد، چنان که علامه سيوطي در کتابش، «انباء الاذکياء به حيوة الانبياء»، تصريح فرموده که شيخ تقي الدين سبکي گفته است دليل بر حيات انبيا و شهدا در قبرهايشان نماز خواندن حضرت موسي (علیه السلام) در قبرش ميباشد (چنان که در حديث وارد شده است).
در اين باره شيخ شمس الاسلام محمد قاسم کتابچهاي مستقل نگاشته به نام، آب حيات [53] .
4 - اين که ابن عبدالوهاب در پاسخ شيخ جعفر نجفي ميگويد، استعانت از مرده کاري لغو و بيهوده است، بايد گفت در اين صورت چگونه شرک است؟ زيرا بين لغو بودن و شرک بودن هيچ گونه رابطهي الزامي نيست، و اگر توسل از مخلوق شرک باشد، در اين صورت فرق بين توسل به زنده و توسل به مرده از کجا ناشي ميشود؟ [54] .
5 - حتي با سخن خود ابن عبدالوهاب مغاير است: زيرا همان طور که نقل کرديم وي معتقد بود که پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در قبرش زنده است و زندگاني برزخي او از زندگاني برزخي شهدا عاليتر است و صداي درودگويان را ميشنود [55] .
6 - فريدو جدي در دائرة المعارف خود مينويسد: «پروردگار متعال در عصر ما دو دريچه از علم به روي ما برگشوده و دلايل اين دو براي اثبات اين که انسان داراي روحي است که ميتواند بدون احتياج به بدن به زندگي و فعاليت مستقل بپردازد کاملا قانع کننده و بياشکال ميباشد» [56] .
از قرن نوزدهم علم اسپري تيسم(emsitripS)يا مخابره با ارواح پس از يک سلسله مطالعات و آزمايشهاي دقيق توسط بزرگترين محققان جهان به حقيقت آن پي برده شد و در امريکا و اروپا احضار روح وارد دنياي علم گرديد [57] .
از معلومات و حقايقي که از ناحيه ارواح در جلسات احضار روح براي دانشمندان کشف و مشاهده شد. ميتوان نتيجه گرفت که مسلما انسان در ماوراي اين بدن داراي روحي مستقل است که با مرگ از بين نميرود و ارتباط ارواح مردگان با ساکنين زمين بهترين دليل بر استقلال و بقاي روح و توانمندي بيشتر آنها بر بسياري از کارها به اذن خداوند است [58] .
ارواج خجسته و پرهيزگار که از قفس دنيا آزاد گشتهاند احساس و ادراکاتشان فزوني يافته و در مسير صعودي خود مرز و انتهاي محدود زمان و مکان نداشته با کمال سهولت به اعماق آسمانها و در دل درياها راه يابند و آنها را با همان عظمت و شکوه مشاهده کنند.