0

اشعار کودکانه محرم

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار کودکانه محرم
سه شنبه 4 مهر 1396  11:59 AM

یارِ امام برادرش

 

روضه خوانی

 

در خانه ما بود دیشب

یک بار دیگر روضه خوانی

البتّه این را هم بگویم

هم روضه و هم میهمانی

در هر اتاقی سفره ای بود

هر گوشه اش یک دیس خرما

نان و پنیر و سبزی و آش

با چند تا بشقاب حلوا

وقتی که مادر سفره را چید

من هیچ چیزی کم ندیدم

هم شمع و قرآن بود در آن

هم عکس داداش شهیدم

خرما و حلوا پخش می کرد

بابا میان میهمان ها

من نیز گاهی چای و شربت

می ریختم در استکان ها

برخاست از یک سو صدایی:

«یا رب! به حق صاحب دین

پیروز کن اسلام ما را»

ما یک صدا گفتیم: آمین!

دیشب تمام خانه ما

از گریه هامان شد معطّر

هم مرد و هم زن گریه کردند

من داشتم یک حال دیگر

وقتی که آقا روضه را خواند

شد خانه سرشار از محبّت

دیگر تمام خانه گرم از

احوالپرسی بود و صحبت

تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها