اشعار کودکانه محرم
یک شنبه 18 مهر 1395 2:06 PM
محرم
یک نفر نوحه می خواند
با صدایی پر از سوز
آب یخ توی هیئت
پخش می کردم آن روز
در کنار خیابان
خیمه پاره ای بود
بچه سبز پوشی
توی گهواره ای بود
تشنه بود آب می خواست
من به او آب دادم
بعد گهواره اش را
یک کمی تاب دادم
کاش در کربلا بود
یک نفر پیش آن ها
با همین آب یخ ها
با همین استکان ها