پاسخ به:اشعار روز و شب ششم ماه محرم
یک شنبه 18 مهر 1395 12:23 AM
سعید توفیقی
قاسم بن الحسن(ع)
ساحل بحر کرم پُر موج است
میل سیمرغ بقا بر اوج است
علم اعداد ریاضــی برگشت
عدد سیزده امشب زوج است
**
سیــزده بار حزینـــم امشب
با غم و غصه عجینم امشب
به خود عشق قسم، دل شده ی
سیزده سالــه ترینــم امشب
**
سیزده بار ز خود رستم من
سیزده مرتبــه سرمستم من
سیزده بار به آقا سوگنــد
قاسم ابن الحسنی هستم من
**
سیـــزده بار دلــم در محــن است
تا سحر ذکر دلم یا حسن است
آن شهیدی که شب روضه ی اوست
سیزده ساله ترین بی کفن است
**
گر مسلمان امام حسنیــد
سائل لطف مدام حسنید
سیزده بار بگوئید حسین
تا بفهمند غــلام حسنید
**
سیزده حجــله بنا بگذاریــد
سـیزده بـار حـنـا بـگذارید
سفره ی عقد بچینید و در آن
قـاب عکس شهدا بگذارید
**
سیزده بار حسینـــی بشــوید
بربلا شـــاهد عینی بشوید
حال که رخصت گریه دارید
فاتحه خوان خُمینی بشوید
***
یاد از پیر جماران بکنید
سیزده مــوی پریشان بکنید
سر دهید اشهد انّ قاسم
خویش را باز مسلمان بکنید
**
سیزده بار ز خود پر بکشید
سیزده جام بلا سر بکشید
یاد از حجله قاســـم بکنید
سیزده لاله ی پرپر بکشید
**
کوفیان یک دفعه بی تاب شدند
در شگفت از رخ مهتاب شدند
تا که از خیمه خود کرد طلوع
سیزده قـــرص قمر آب شدند
**
چه جمالی کَفَلق لایق اوست
سیزده حور و ملک شایق اوست
بس که دارای کمالات است او
سیزده بار خدا عاشق اوست
**
دیده شد قبقبه، چشمش کردند
بلکه صد مرتبه چشمش کردند
قمــر سیزده تا کــه ســـر زد
چشم ها یک شبه چشمش کردند
**
سیزده مرتبه در خویش شکست
استخوانش ز پس و پیش شکست
سنگ ها قصد طوافـــش کردند
شیشه ی تُنــگ بلوریش شکست
**
آتش جنگ چو افروخته شد
جگر فاطمه ها سوخته شد
حرکت نعل ز اندازه گذشت
بدنش روی زمین دوخته شد