پاسخ به:اشعار روز و شب ششم ماه محرم
یک شنبه 18 مهر 1395 12:01 AM
صغیر اصفهانی
قاسم
به دشت ماریه قاسم به راه شاه حجاز
چو خواست این که کند جان ز روی شوق نیاز
به گریه گفت که ای جان عم مدار روا
به راه عشق من از همرهان بمانم باز
عمو شهادت من دیر گشت و نزدیک است
کند ز حسرت آن مرغ روح من پرواز
شهش گرفت چو جان عزیز در بر و گفت
که بیش از این دلم از آتش غمت مگداز
ز سوز داغ عزیزان کباب گشته دلم
کباب تر تو اش سوز داغ خویش مساز
پس آن غمین پی انجام کار خط پدر
به دست عمّ حزین داد و گریه کرد آغاز
شه از مشاهده آن رقم چو ابر بهار
بریخت از مژه اشک و بناله شد دمساز