0

اشعار روز و شب ششم ماه محرم

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز و شب ششم ماه محرم
جمعه 16 مهر 1395  7:31 PM

هادی ملک پور

حضرت قاسم بن الحسن(ع)

 

دستخطی دارد و آسوده حالش کرده است

این همه چشم انتظاری بی مجالش کرده است

تا نقاب از رو بگیرد زاده ی شیر جمل

لشگری را خیره ی ماه جمالش کرده است

در خیال خام آخر می دهد سر را به باد

هر که از غفلت نظر بر سن و سالش کرده است

کیست با این نوجوان قصد هم آوردی کند

لحظه ای کافیست ... خونش را حلالش کرده است!

درس پیکاری که از ماه بنی هاشم گرفت

مرد جنگیدن در این قحط الرجالش کرده است

چشم تیغ و نیزه حیران قد و بالای اوست

تیر را در چله مست خط و خالش کرده است

هر که را آیینه باشد، سنگ باران می کنند

بی مجالی عاقبت بی برگ و بالش کرده است

استخوان سینه اش با کینه از هم شد جدا

این جدا گشتن مهیای وصالش کرده است

از تمام عضو عضوش می چکد شهد عسل!

دشت را لبریز از خون زلالش کرده است

پیکر این نوجوان همسطح صحرا شد ز بس ...

رفت و آمد های مرکب پایمالش کرده است

کوه می آید ولی دستی گرفته بر کمر

داغ تو ای ماه چون اکبر هلالش کرده است

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها