0

اشعار روز و شب ششم ماه محرم

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز و شب ششم ماه محرم
جمعه 16 مهر 1395  7:17 PM

عسل سـرخ شهـادت چقـدر شیرین است

می جنت که خدا گفته به قرآن این است

سم اسبان به روی سینۀ من سنگین نیست

بر مـن امـروز غریبـی عمـو سنگین است

صورتی را که حسن بوسه چو قرآن می‌زد

کاش می‌دید که از خون جبین رنگین است

استخـوان بدنـم زیـر سـم اسـب شکست

این سم اسب به از گردن حورالعین است

روز وصـل است و عروس اجلم در آغوش

قاتلم تیغ بـه کـف دارد و بـر بالین است

من که پیش از شب میلاد، حسینی بودم

شکـرلله کــه امــروز همینم دیـن است

ای عمـو زود بیـا جـانب میـدان و ببیـن

یک کبوتر ز تو در پنجۀ صد شاهین است

زخم‌هــای بدنـم لالــه‌صفت می‌خنــدند

پـای تا سر بدنم غرق گـل و نسرین است

ما شرار از جگر خویش بـه «میثم» دادیم

در صف حشر همه دار و ندارش این است

 

غلامرضا سازگار

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها