0

اشعار روز و شب ششم ماه محرم

 
lotfi64431
lotfi64431
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 1527
محل سکونت : کهگیلویه و بویراحمد

پاسخ به:اشعار روز و شب ششم ماه محرم
جمعه 16 مهر 1395  7:14 PM

بسکه ميدان رفتن تو ، بر عمويت مشکل است
دست يابي تو ، بر اين آرزويت مشکل است

 

ديگر از هجران مگو ، اي يادگار مجتبي
بر مشام جان ، فراق عطر و بويت مشکل است

بر دلم آتش مزن ، اي ميوه قلب حسن
چون مرا بشنيدن اين گفتگويت مشکل است

سن تو جانا مناسب با چنين پيکار نيست
جنگ تو ، با لشکري در روبرويت مشکل است

سخت باشد ، ناسزا بشنيدن از هر ناکسي
گفتگو با دشمن بي آبرويت مشکل است

اي که واجب نيست ، در اين سن تو ، صوم و صلوه
تشنه لب در کربلا ، با خون وضويت مشکل است

بهر ميدان رفتن خود ، اشک بر دامن مريز
نور چشمم ، جنگ کردن ، با عدويت مشکل است

اي که از داغ حسن ، گرد يتيمي بر سرت
ديدن اندر خاک و خون ، رخسار و مويت مشکل است

چون به جان مجتبي ، دادي قسم ، اينک برو
گرچه دل برکندن از روي نکويت مشکل است

مي‌روي و ، مي‌کنم سوي تو با حسرت نگاه
گر چه در هجران ، نظر کردن به سويت مشکل است

بسکه صحرا ، پر خروش از لشگر باطل بود
حق شنيدن از لب تکبير گويت مشکل است

تا سلامت بينمت ، کردم شتاب از خميه گاه
ليک ، با انبوه دشمن ، جستجويت مشکل است

بسکه ابر خاک و خون ، بگرفته روي ماه تو
از پس اين پرده ها ، ديدار رويت مشکل است

در دم جان دادنت ، گفتي : عمو جانم بيا
غرفه در خون ، ديدن تو ، بر عمويت مشکل است

گر نباشد چشمة چشمان گريانت ( حسان )
زين همه آلودگيها ، شست و شويت مشکل است

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها